مطالب و طنز های زیبا برای تلگرام و معرفی گروههای تلگرام و پست برای تلگرام
مطالب و طنز های زیبا برای تلگرام و معرفی گروههای تلگرام و پست برای تلگرام
بوی سیگارٍ شدیدی آمد...
با خودم میگویم، نکند باز پدر غمگین است
نکند باز دلش...
پله هارا دو به یک طی کردم تا رسیدم بر بام!
پدرم را دیدم،
زیر آوار غرورش مدفون
زیر لب زمزمه داشت
که خدا عدل کجاست؟
که چرا مزه ی فقر وسط سفره ی ماست.!!!
و چراها و چرا های دگر..
دل من هم لرزید مثل زانو ی پدر
دیدن این صحنه آنچنان دشوار بود
که مرا شاعر کرد...
(( شهریار )
نویسنده
جمعه 15 اسفند 1393 ساعت 23:22