از آن روزی که مو جانان گرفتم تو گویی مو بلای جان گرفتم!
همه دارن زنی رنگ شکوفه مو رفتم رنگ بادمجان گرفتم!
دلا از خود جدا افتاده ای تو ببین اکنون ، کجا افتاده ای تو؟
گرفتی زن برفتی بین مرغان به قد قد قد قدا افتاده ای تو !
ز دست دختر و مادر زنم ، مو همیشه بر سر خود میزنم ، مو
مجرد بودم و شیر ژیانی ولی حالا کم از یک ارزنم ، مو!
از اینجا می روم چون سوی خانه شود آغاز ، کار توی خانه
زمانی صحبت از مردانگی بود ببین حالا تو کدبانوی خانه !
عیال نازنین بهتر از جان ! نشسته در کنار بنده الان
نشسته توی دستش گوشت کوبی ازاین رو میکنم تعریف از ایشان!