پست های تلگرام

مطالب و طنز های زیبا برای تلگرام و معرفی گروههای تلگرام و پست برای تلگرام

پست های تلگرام

مطالب و طنز های زیبا برای تلگرام و معرفی گروههای تلگرام و پست برای تلگرام

خلبان نابینا

دو خلبان نابینا با عینک‌های تیره به سمت هواپیما آمدند،یکی عصایی سفید در دست و دیگری به کمک یک سگ راهنما حرکت می‌کرد.
در کمال تعجب دو خلبان به سمت کابین پرواز رفته و پس از معرفی خود،از مسافران خواستند کمربندهای خودرا ببندند.
زمزمه‌های توام با ترس وخنده درمیان مسافران شروع شدو همه منتظر بودندکسی از راه برسد و بگوید این ماجرا یک شوخیست،اما در کمال تعجب و ترس آنها هواپیما شروع به حرکت روی باند کردو کم کم سرعت گرفت.هر لحظه بر ترس مسافران افزوده می‌شد چراکه هواپیما با سرعت بسوی دریاچه کوچکی که در انتهای باندقرار داشت،می‌رفت.
هواپیما همچنان به مسیرخود ادامه می‌داد وچرخ‌های آن به لبه دریاچه رسیده بودکه مسافران از ترس شروع به جیغ وفریاد کردند.در این لحظه هواپیما ناگهان از زمین برخاست وسپس همه چیز آرام آرام به حالت عادی بازگشت و آرامش درمیان مسافران برقرارشد.
در کابین خلبان،یکی از خلبانان به دیگری گفت:«یکی از همین روزها بالاخره مسافرهاچندثانیه دیرتر شروع به جیغ زدن می‌کنن وما نمیفهمیم کی باید از زمین بلند شد،اون‌وقت کار همه‌مون تمومه!»

شما اکنون با شیوه مدیریت دولتی در ایران آشنا شده‌اید!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد