مدتی بود دچار بی هویتی و پوچی شده بودم. از همه چیز و همه کس بدم میامد ، امید به آینده هم نداشتم . پیش هر روانشناسی هم رفتم جواب نگرفتم. به توصیه یکی از دوستان نامهای به یکی از علما نوشتم و مشکلم را گفتم. جواب خیلی خلاصهای داده بود، نوشته بود
فقط ترکیه
. من هم بارام را بستم چند هفتهای رفتم آنتالیا و استانبول برگشتم خیلی حالم خوب شده بود نامه رو که دوباره خوندم دیدم نقطه تزکیه کمرنگ بوده ندیدم. خدا پدرش رو بیامرزه!