مؤمنی را ندا آمد: آرزویی کن!گفت: اقیانوس آرام را آسفالت میخواهم! ندا آمد:سخت است،آرزوی دیگری کن!گفت: قدرتی میخواهم تا زنان را بشناسم! ندا آمد: اقیانوس آرام را دو بانده میخواهی یا چهار بانده...!؟