گاهی آنکه سراغی از تو نمیگیرد، دلتنگترین برای دیدن توست و از شکاف چشمانش به نبودنت خیره میشود، همیشه آنکه تو اورانمیبینی نامهربان نیست اینجا به مرز بی تفاوتی ها رسیده ام دلم را دیگر هیچ چیز نمی لرزاند!! در من دلهره... در من ترس... در من احساس مرده است!! این روزها بی خیال خیالم شده ام منتظرم دنیا تمام شود!! چه دنیای ساکتی... دیگرصدای قلبها غوغا نمیکند... بی گمان همه شکسته اند! تسبیحی بافته ام؛ نه از سنگ .. نه از چوب .. نه از مروارید .. بلور اشکهایم را به نخ کشیده ام، تا همیشه برای سلامتی وشادبودنت دعا کنم.