آرشیو مطالب وبلاگ - پست های تلگرام

[ بدون عنوان ] یکشنبه 3 خرداد 1394 01:54

ساعت زندگیت را به افق آدمهای ارزان قیمت کوک نکن،، یا خواب میمانی یا عقب.... ﺗﺎ ﭼﻬﻞ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﮐﻪ ﻣﻐﺰﻡ ﺧﻮﺏ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ، ﺑﻪ ﺭﯾﺎﺿﯿﺎﺕ ﻭ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻢ . ﺍﺯ ﭼﻬﻞ ﺗﺎ ﺷﺼﺖ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﮐﻪ ﺫﻫﻨﻢ ﺿﻌﯿﻒ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﺭﻭﯼ ﺁﻭﺭﺩﻡ، ﻭ ﺩﺭ ﺍﻭﺍﺧﺮ ﮐﻪ ﺑﻪ ﮐﻠﯽ ﻣﻐﺰﻡ ﮐﺎﺭ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺳﯿﺎﺳﺖ ! #ﺑﺮﺗﺮﺍﻧﺪﺭﺍﺳﻞ ﻓﻘﻂ ﻭﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﻣﺮﺩ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﻪ ﮐﻪ.....!! . . . . ﻧﯿﻤﻪ ﺍﻭﻝ...

[ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 31 اردیبهشت 1394 21:19

به دشمنانت هزار فرصت بده که دوست تو باشند ولی به دوستانت حتی یک بهانه نده که دشمن تو شوند اگر موفق شدید به کسی خیانت کنید,او را احمق فرض نکنید!بلکه بدانید که او خیلی بیشتر از آنچه لیاقت داشته اید به شما اعتماد کرده است... انسان هنوز یک مزیت نسبت به ماشین دارد او قادر است خودش ، خودش را بفروشد ! استانیسلاو یرژی لتس

[ بدون عنوان ] دوشنبه 28 اردیبهشت 1394 21:26

عده ای سرب وگلوله,عده ای ملیاردها. هردوتا خوردند اما این کجا وآن کجا! این یکی از سوز ترکش آن یکی هم در سونا هردو میسوزند اما این کجا وآن کجا! عده ای بر روی مین و عده ای بر بال قو هردو خوابیدند اما این کجا وآن کجا! این یکی بر تخت ماساژ آن یکی بر ویلچرش هردو آرام اند اما این کجا وآن کجا! این یکی در عمق دجله,آن یکی...

[ بدون عنوان ] یکشنبه 27 اردیبهشت 1394 02:48

دیوانه !‎ یکشنبه 27 اردیبهشت 1394 02:44

من خسته ام از حرف های فیلسوفانه لطفا صدایم کن فقط ... دیوانه ! دیوانه !‎

[ بدون عنوان ] یکشنبه 27 اردیبهشت 1394 02:43

عمر زاهد همه طى شد " به تمناى بهشت " او ندانست که در " ترک تمناست" بهشت این چه حرفیست که در "عالم بالاست بهشت" هر کجا وقت خوش افتاد همانجاست بهشت.... دوزخ از تیرگی بخت درون من و توست دل اگر تیره نباشد همه دنیاست بهشت

[ بدون عنوان ] یکشنبه 27 اردیبهشت 1394 02:43

[ بدون عنوان ] یکشنبه 27 اردیبهشت 1394 02:42

یه روز اوباما برای بازدید وارد یه مدرسه در یکی از ایالتهای آمریکا میشه، بچه های یه کلاس درس آی تی داشتند و مشغول کار با سیستم بودند. اوباما ازشون سوال میکنه: چند نفر از شماها عضو فیس بوک هستین؟ از ١٩ نفر دانش آموز، ١٤نفر دستاشونو بلند میکنن، اوباما بهشون میگه :مواظب نشر مطالب و نوع استفاده ای که از دنیای مجازی می کنید...

[ بدون عنوان ] یکشنبه 27 اردیبهشت 1394 02:42

نه مرگ آنقدر ترسناک است و نه زندگی آنقدر شیرین که آدمی پای بر شرافت خود گذارد. امام علی (ع)

[ بدون عنوان ] یکشنبه 27 اردیبهشت 1394 02:41

[ بدون عنوان ] یکشنبه 27 اردیبهشت 1394 02:40

ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺗﻮﺳﻂ ﮐﻔﺶ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﭘﻮﺷﯿﺪﻩ ﺍﯾﻢ، ﺭﻗﻢ ﻧﻤﻴﺨﻮﺭﺩ، ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻪ ﻗﺪﻡ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ .... ﺍﻫﺪﺍﻓﺘﺎﻥ ﺯﯾﺒﺎ

[ بدون عنوان ] یکشنبه 27 اردیبهشت 1394 02:40

دانه کوچک بود و کسی او را نمی دید. سال های سال گذشته بود و او هنوز همان دانه ی کوچک بود. دانه دلش می خواست به چشم بیاید اما نمی دانست چگونه. گاهی سوار باد می شد و از جلوی چشم ها می گذشت. گاهی خودش را روی زمینه ی روشن برگ ها می انداخت و گاهی فریاد می زد و می گفت: ? من هستم ، من این جا هستم. تماشایم کنید.? اما هیچ کس جز...

[ بدون عنوان ] یکشنبه 27 اردیبهشت 1394 02:39

آب قطع شده بود، رفتم از یخچال چن تا شیشه آب برداشتم ریختم تو کولر... بعدا فهمیدم دوتا از شیشه ها گلاب بوده! حال هوای امامزاده گرفته خونمون!! فضافوق العاده معنوی شده! نایب الزیاره همتون هستم هرکی حاجتی چیزى داره کامنت بذاره..!!

[ بدون عنوان ] یکشنبه 27 اردیبهشت 1394 02:31

یک روز آفتابی، خرگوشی خارج از لانه خود به جدیت هرچه تمام در حال تایپ بود. در همین حین، یک روباه او را دید. روباه: خرگوش داری چیکار می‌کنی؟ خرگوش: دارم پایان نامه می‌نویسم. روباه: جالبه، حالا موضوع پایان نامت چی هست؟ خرگوش: من در مورد اینکه یک خرگوش چطور می تونه یک روباه رو بخوره، دارم مطلب می‌نویسم. روباه: احمقانه...

[ بدون عنوان ] یکشنبه 27 اردیبهشت 1394 02:26

خلاصه سیاست خبری ایران : مشکلات داخلی رو "کشش ندید" مشکلات خارجیا رو : "کشش بدید". اشن کش تلوزیون از چه جنسیه خوب کار میکنه ها

[ بدون عنوان ] یکشنبه 27 اردیبهشت 1394 02:25

عظیم ابلهی بود این مرسی که جان خود بر سر بلاهتش بداد و جارچیان آن را از جابلقا تا جابلسا جار زدند. او رییس جمهور بود مر اخوان را و اخوان حزبی بود با افزون از یک صد و پنجاه سال قدمت. چون قرعه ی دولت به نامش افتاد اشبه به درازگوش در وحل بماند.

[ بدون عنوان ] یکشنبه 27 اردیبهشت 1394 02:23

[ بدون عنوان ] یکشنبه 27 اردیبهشت 1394 02:22

امروز رفتم بیمه میگم اگه ترمزم برید سرپایینی هم بود سمت راست 2نفر ایستاده بودن و سمت چپ یه پورشه بود چیکار کنم ؟ گفت خوب معلومه بزن به دو تا آدما چون دیشون رو بیمه میده ولی اگه بزنی به پورشه بیمه فقط 5میلیون میده بدبخت میشی . گفتم واقعا چقدر قوانین تو ایران منطقیه بعد گفت راستی اگه دیدی زدی به دو تاشون و نمردن ناقص...

[ بدون عنوان ] یکشنبه 27 اردیبهشت 1394 02:22

کویرم من اگر باران نباشی ... کلید قفل این زندان نباشی ... محاله ریزعلی بازی درارم .. قطاری را که تو در آن نباشی ...یهویی

[ بدون عنوان ] یکشنبه 27 اردیبهشت 1394 02:21

[ بدون عنوان ] یکشنبه 27 اردیبهشت 1394 02:20

دِلـَمْ بـَرایِ مُعَلِمـَمْ تـَنْگـْـ شـُدِه . . . . . اِنْگارْ فَقــَطْ بَرایِ اوُ مُهِمْ بـودْ حـاضـِرْ باشـَمْ یـا غـایـــِبْ ??؟؟

[ بدون عنوان ] یکشنبه 27 اردیبهشت 1394 02:20

ﺑﻌﺪ ﻫﺎ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺍﺯ ﻣﺎ ﯾﺎﺩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ : . . . . . . . . . . . . ﻣﻠﺘﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﺎﯾﺸﮕﺎﻩ کتابشان ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺼﻠﯽ ﻭ ﻧﻤﺎﺯﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ !!! و تا صبح با تلگرام ور میرفتند معلوم نبود غذا از کجا می آوردند میخوردند!!!

[ بدون عنوان ] یکشنبه 27 اردیبهشت 1394 02:17

[ بدون عنوان ] یکشنبه 27 اردیبهشت 1394 02:11

گاهی آنکه سراغی از تو نمیگیرد، دلتنگترین برای دیدن توست و از شکاف چشمانش به نبودنت خیره میشود، همیشه آنکه تو اورانمیبینی نامهربان نیست اینجا به مرز بی تفاوتی ها رسیده ام دلم را دیگر هیچ چیز نمی لرزاند!! در من دلهره... در من ترس... در من احساس مرده است!! این روزها بی خیال خیالم شده ام منتظرم دنیا تمام شود!! چه دنیای...

پست های تلگرام

پست های تلگرام

نظرسنجی

عناوین یادداشت‌ها

پست های تلگرام

نظرسنجی

روزانه‌ها

پیوندها

دسته‌ها

ابر برجسب

برگه‌ها

جدیدترین یادداشت‌ها

بایگانی

جستجو

عناوین یادداشت‌ها