اون روزا حریم خصوصی نبود، حتی حمامش عمومی بود،
ولی چشمها انقدر هرزه نبود.
اون روزا پای کسی جلو کسی دراز نبود، ولی پشت پا زدن هم نبود.
اون روزا حرفی توی دلها نبود که هیچ، حرفی هم پشت سر کسی نبود.
اون روزا برگر و چنجه و بختیاری نبود، ژله و پای سیب نداشت، نون و پنیر بود، اوج کلاسش توی سبزی و انواع ترشی و آش بود.
اون روزا رنگ سال نبود، مانتوهای رنگانگ نبود، پیرهن شیک و بی خط و یقه نبود.
هر چی بود توی بقچه بود،
اون روزا پیرهن من و داداش نداشت، هرچی بود برای چند سال و برای همه بود، آرزوی یه بچه پوشیدن لباس عید پارسال داداش بود.
اون روزا پولی نبود، ولی دلها خوش بود.
خوش به حال اون روزا
ولی الان همه مون پول داریم،
خونه داریم، ماشین داریم، هر چی بخوایم میخریم، ولی باز فکر میکنیم یه چیزی کم داریم، که اون روزا رو نداریم.
کاش اون روزا خریدنی بود،
کاش میشد یه بار فیلم از اون روزا میذاشتن، کاش میشد،
کاش میشد، این روزا رو مثه اون روزا کرد.
باز هم قدیمیا مثه همیشه درست گفتن که
خوش به حال اون روزا...