)} دیروز تو جاده رانندگی میکردم...
از فاصله دور دیدم پلـــیس واسم دست تکون میداد و ابراز ارادت میکرد!!!
خیلی آدمای با محبتی هستــن !!!
چطوری از این فاصله منو شــــناختن !!!؟ فهمیدم چقد معروف شدم و خودم خبر ندارم!!
یکیشون جوگیر شده بود و با تابلو تا وسط جـــاده اومد!!! ... ... ... با حرارت خاصی واسم دست تکــون میداد!! خدا حفظشون کنه منم چراغ زدم و با حرکت دست به ابرازعلاقه شون جـــواب دادم ! دفترچه و خودکار تو دستش بود ؛ میخواست ازم امـــضا بگیره ، اما من وقت نداشتم، گفتم باشه واسه دفعه ی بعـــد !!!
حتی یکی شون با ماشین کلی راه اومد بدرقه ام و چقد بامعرفت برام چراغ و آژیر زد!!
اشک تو چشام حلقه زده بود از این همه احساسات پاک و بی آلایش!!! اصن فکرشم نمیکردم پلیسا اینقدر مهربون باشن!!!