پست های تلگرام

مطالب و طنز های زیبا برای تلگرام و معرفی گروههای تلگرام و پست برای تلگرام

پست های تلگرام

مطالب و طنز های زیبا برای تلگرام و معرفی گروههای تلگرام و پست برای تلگرام

تغییر دهندگان اثر گذار در جهان کسانی هستند که بر خلاف جریان شنا می‌کنند. (والترنیس)


بر روی زمین چیزی بزرگتر از انسان نیست و در انسان چیزی بزرگتر از فکر او. (همیلتون)

گفته بودی که چرا محو تماشای منی آنچنان مات که حتی مژه بر هم نزنی مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی

تا حالا دقت کردین.....
تنها جایی ک تو دنیا...
کسی با کسی شوخی نمیکنه٬کسی باکسی حرف نمیزنه٬قیافه فوق العاده جدی داره٬ و نمیذاره ک کسی حقشو بخوره؟؟؟.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.صف دستشوییه میفهمیییی
اصلا جای شوخی نیست

مدتی‌ بود دچار بی‌ هویتی و پوچی شده بودم.
 از همه چیز و همه کس بدم میامد ،
 امید به آینده هم نداشتم
. پیش هر روانشناسی‌ هم رفتم جواب نگرفتم.
به توصیه یکی‌ از دوستان نامه‌ای به یکی‌ از علما نوشتم و مشکلم را گفتم.
 جواب خیلی‌ خلاصه‌ای داده بود، نوشته بود

فقط ترکیه

. من هم بارام را بستم چند هفته‌ای رفتم آنتالیا و استانبول برگشتم خیلی‌ حالم خوب شده بود
 نامه رو که دوباره خوندم دیدم نقطه
تزکیه
کمرنگ بوده ندیدم. خدا پدرش رو بیامرزه!

چه جوریه کشوری که بالاترین مبلغ صدقه در دنیا را دارد،
.
.
.
.

.
آمار بیشترین تصادف جهان را دارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟فکر کنم صندوقها خرابه!!!! مسئولین رسیدگی کنند لطفاً ........

یا اینکه مسئولین خرابن !!!! صندوقها رسیدگی کنین لطفا!!!!

من موندم چطور یکسال پهباد فوق پیشرفته آمریکا افتاد دستمون و از روش ساختیم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ولی 100 ساله نتونستیم یه بنز که چند صد هزارتاش دستمونه بسازیم و هنوز داریم پراید
می سازیم!!!!!!!!!!!!!!!

ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﻣﻌﺘﻘﺪﻡ ﻗﻀﯿﻪ ﻓﺮﻭﺩﮔﺎﻩ ﺟﺪﻩ ﯾﻪ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺍﻧﺤﺮﺍﻓﯿﻪ !





ﯾﮑﯽ ﺩﺍﺭﻩ ﯾﻪ ﺟﺎ ﺍﺧﺘﻼﺱ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻥ ﺣﻮﺍﺳﻤﻮﻥ ﺭﻭ ﭘﺮﺕ ﮐﻨﻦ !
ببینید کی گفتم!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

طرز تفکر خرچنگی چیست؟ آیا می دانستید اگر چند خرچنگ را حتی در جعبه ای رو باز قرار دهید، باز هم همان جا باقی می مانند و از جعبه خارج نمی شوند؟ با وجود اینکه خرچنگ ها می توانند به راحتی از جعبه بالا بخزند و آزاد شوند! این اتفاق نمی افتد، زیرا طرز تفکر خرچنگی به آنها اجازه چنین کاری نمی دهد و به محض آنکه یکی از خرچنگ ها بخواهد به سمت بالای جعبه برود، خرچنگی دیگر آن را پایین می کشد و به این ترتیب، هیچ یک از آنان نمی تواند به بالای جعبه برسد و آزاد شود. همه آنها می توانند آزاد شوند؛ اما سرنوشتی که در انتظار تک تک آنهاست، مرگ است!

این مطلب در مورد انسان های حسود نیز مصداق دارد. آنها هیچگاه نمی توانند در زندگی شان پیشرفت کنند و دیگران را نیز از موفقیت باز می دارند. حسادت، نشانه ای از ضعف اعتماد به نفس است. هر چند این خصیصه ای همگانی است، اما وقتی حسادت، بخشی از خصایص یک ملت شود، به معضلی بزرگ تبدیل خواهد شد. در آن صورت، این حسادت همگانی، نتایج فاجعه آمیزی در پی خواهد داشت، زیرا باعث تباهی تمام افراد آن ملت یا کشور می شود.

دم از بازی حکم میزنی!
دم از حکم دل میزنی!
پس به زبان قمار برایت میگویم!
قمار زندگی را به کسی باختم که "تک" "دل" را با "خشت" برید!
جریمه اش یک عمر "حسرت" شد!
باخت زیبایی بود!
یاد گرفتم به "دل"،"دل"نبندم!
یاد گرفتم از روی "دل" حکم نکنم!
"دل" را باید "بــُـر" زد،
جایش "سنگ" ریخت که با "خشت"
"تک بـُـری" نکنند!

اگر در مورد برخی اصطلاحات سیاسی اطلاعی ندارید این مطلب طنز خیلی می تونه کمک کنه به درک بعضی از مفاهیم

سوسیالیسم: دو گاو دارید. یکی را نگه می دارید. دیگری را به همسایه خود می دهید.

 کمونیسم: دو گاو دارید.دولت هر دوی آن ها را می گیرد تا شما و همسایه تان را در شیرش شریک کند.

 فاشیسم: دو گاو دارید.شیر را به دولت می دهید. دولت آن را به شما می فروشد.

 کاپیتالیسم: دو گاو دارید.هر دوی آن ها را می دوشید.شیرها را به زمین می ریزید تا قیمت ها همچنان بالا بماند.

 نازیسم: دو گاو دارید.دولت به سوی شما تیراندازی می کندو هر دو گاو را می گیرد.

 آنارشیسم: دو گاو دارید.گاوها شما را می کشند و همدیگر را می دوشند.

 سادیسم: دو گاو دارید. به هر دوی آن ها تیر اندازی می کنید و خودتان را در میان ظرف شیر ها می اندازید.

 آپارتاید: دو گاو دارید. شیر گاو سیاه را به گاو سفید می دهید ولی گاو سفید را نمی دوشید.

 دولت مرفه: دو گاو دارید. آن ها را می دوشید و بعد شیرشان را به خودشان می دهید.

 بوروکراسی: دو گاو دارید.برای تهیه شناسنامه آن ها 17 فرم را در 3 نسخه پر می کنید ولی وقت ندارید شیر آنها را بدوشید.

سازمان ملل: دو گاو دارید.فرانسه شما را از دوشیدن آن ها و آمریکا و انگلیس گاو ها را از شیر دادن به شما وتو می کنند. نیوزلند رأی ممتنع می دهد.

 ایده آلیسم: دو گاو دارید، ازدواج می کنید. همسر شما آن ها را می دوشد.

رئالیسم: دو گاو دارید. ازدواج می کنید. اما هنوز خودتان آن ها را می دوشید.

 متحجریسم:دو گاو دارید. زشت است گاو را بدوشید.

فمینیسم: دو گاو دارید.حق ندارید گاو ماده را بدوشید.

 پلورالیسم: دو گاو نر و ماده دارید هر کدام را بدوشید فرقی نمی کند.

 لیبرالیسم:دو گاو دارید. آن ها را نمی دوشید چون آزادیشان محدود می شود.

دمکراسی مطلق: دو گاو دارید.از همسایه ها رأی می گیرید که آن ها را بدوشید یا نه.

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

عجب حکایتی دارد داستان زندگی ما...!



دو پا و این همه رد پـــــا....

ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﮔﺎﻭ ﭘﺎﺵ ﻣﯿﺸﮑﻨﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻪ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻪ ﮐﺸﺎﻭﺭﺯ
ﺩﺍﻣﭙﺰﺷﮏ ﻣﯿﺎﺭﻩ .
ﺩﺍﻣﭙﺰﺷﮏ ﻣﯿﮕﻪ ﺍﮔﻪ ﺗﺎ 3 ﺭﻭﺯ ﮔﺎﻭ ﻧﺘﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﭘﺎﺵ ﺑﺎﯾﺴﺘﻪ ﮔﺎﻭ ﺭﻭ
ﺑﮑﺸﯿﺪ
ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺍﯾﻨﻮ ﻣﯿﺸﻨﻮﻩ ﻭ ﻣﯿﺮﻩ ﭘﯿﺶ ﮔﺎﻭ ﻣﯿﮕﻪ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮ ﮔﺎﻭ
ﻫﯿﭻ ﺣﺮﮐﺘﯽ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ ...
ﺭﻭﺯ ﺩﻭﻡ ﺑﺎﺯ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺑﺪﻭ ﺑﺪﻭ ﻣﯿﺮﻩ ﭘﯿﺶ ﮔﺎﻭ ﻣﯿﮕﻪ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮ
ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮ ﺭﻭ ﭘﺎﺕ ﺑﺎﯾﺴﺖ ﺑﺎﺯ ﮔﺎﻭ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻪ ﺑﺎﯾﺴﺘﻪ
ﺭﻭ ﭘﺎﺵ
ﺭﻭﺯ ﺳﻮﻡ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻣﯿﺮﻩ ﻣﯿﮕﻪ ﺳﻌﯽ ﮐﻦ ﭘﺎﺷﯽ ﻭﮔﺮﻧﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ
ﺗﻤﻮﻡ ﺑﺸﻪ ﻧﺘﻮﻧﯽ ﺭﻭ ﭘﺎﺕ ﻭﺍﯾﺴﯽ ﺩﺍﻣﭙﺰﺷﮏ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﯽ .
ﮔﺎﻭ ﺑﺎ ﻫﺰﺍﺭ ﺯﻭﺭ ﭘﺎ ﻣﯿﺸﻪ ..ﺻﺒﺢ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﮐﺸﺎﻭﺭﺯ ﻣﯿﺮﻩ ﺩﺭ ﻃﻮﯾﻠﻪ ﻭ
ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﮔﺎﻭ ﺭﻭ ﭘﺎﺵ ﻭﺍﯾﺴﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺑﺮ ﻣﯿﮕﺮﺩﻩ ﻣﯿﮕﻪ ﮔﺎﻭ ﺭﻭ
ﭘﺎﺵ ﻭﺍﯾﺴﺎﺩﻩ ﺟﺸﻦ ﻣﯿﮕﯿﺮﯾﻢ ...ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺭﻭ ﺑﮑﺸﯿﺪ
ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺍﺧﻼﻗﯽ :
ﺧﻮﺩﺗﻮ ﻧﺨﻮﺩ ﻫﺮ ﺁﺷﯽ ﻧﮑﻦ

مگسی را کشتم
نه به این جرم که حیوان پلیدی است ،بداست
یا که چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است
طفل معصوم به دور سر من می چرخید
به خیالش قندم
یا که چون اغذیه ی مشهورش تا به آن حد گندم !
ای دو صد نور به قبرش بارد
مگس خوبی بود
من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد
مگسی را کشتم!
 حسین پناهی

به سلامتی پدر بزرگـا که یه بار هم خوجگل ، جوجو ، عسیسم نگفتن
ولی با زنشون ۵۰ سال عاشقـــانه زندگـــی کردن

لبخند ﻣﺎﺟﺮﺍﯼ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺩﺍﺭﺩ :
ﺍﮔﺮ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺤﺒﻮﺑﯽ ﻫﺪﯾﻪ ﻛﻨﻲ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ،،،
ﺍﮔﺮ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺷﻤﻨﺖ ﺗﻘﺪﯾﻢ ﮐﻨﯽ، ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﻭ ﭘﺸﯿﻤﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ،،،
ﻭ ﺍﮔﺮ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﻫﺪﯾﻪ ﺩﻫﯽ ﺳﺨﺎﻭﺕ ﭘﻴﺸﻪ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻱ،،،
ﭘﺲ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ ؛ ﮐﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺗﺠﻠﻲ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﺗﻮﺳﺖ،،،
" ﻫﻔﺘﻪ ﺗﻮﻥ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻟﺒﺨﻨﺪ

بودن با کسی که دوستش نداری
و
نبودن با کسی که دوستش داری
همه اش رنج است
پس اگر همچون خودت نیافتی
مانند خدا تنها باش
«کوروش کبیر»

دست مخترع کولر درد نکنه چون:
اگه به ما بود الان
یا میگفتیم مشیتِ خدا در اینه که هوا گرم باشه و حتما یه حکمتی
هست،باید تحمل کرد و نباید تو کارِ خدا دخالت کرد!!
یا اینکه یه دعا ساخته بودیم و میگفتیم باید
روزی 70 بار از روش خوند تا خنک شد...!
اگرم میخوندیم و خنک نمیشدیم،میگفتن با اخلاص نخوندی و
فقط بنده های واقعی و با تقوا خنک میشن ..

آقا دیدین روی درو یوار جاهای مهم میزنن :
پارک = پنچری

دیروز یه جا زده بود:
پارک= انفجار


ملت اعصاب ندارن

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

تنهایی را دوست دارم...
عادت کرده ام که تنها با خودم باشم...
دوستی می گفت:عیب تنهایی این است که:
عادت می کنی خودت تصمیم بگیری
تنها به خیابان میروی
به تنهایی قدم میزنی
پشت میز کافی شاپ به تنهایی می نشینی و آدمها را نگاه می کنی...
ولی من به خاطر همین حس دوستش دارم...
تنها که باشی نگاهت دقیق تر ومعنادار تر میشود
چیزهایی می بینی که دیگران نمی بینند...
درخیابان زودتر ازهمه میفهمی پاییز آمده است وابرها آسمان را در آغوش کشیده اند...
می توانی بی توجه به اطرافت ساعتها چشم به آسمان بدوزی و تولد دوباره ی باران را تماشا کنی
برای همین تنهایی را دوست دارم ... ((تنهایی مقدسترین چیزیست ک تجربه کردم، با همه ی سختی ها و وسعتش ))

ویژگیهای یک ایرانی

ویژگیهای یک ایرانی
۱) هرگز نمی گوید « من نمی دانم.»
۲) همیشه از دیگران توقع دارد و خودش را مسئول هیچ چیزی نمی داند.
۳) در همه مسائل صاحب نظر است و اگر درباره چیزی که نمی داند نظر ندهد دق می کند.
۴) خودش را موظف به انجام هیچ چیزی نمی داند و هر کاری که می کند بخاطر این است که به دیگران لطف دارد و بزرگوار است.
۵) هرگز اشتباه نمی کند٬ حتی اگر در مسیر برعکس اتوبان رنندگی کند.
۶) هرگز با کسی که 
ادامه مطلب ...

یک استادی داشتیم میگفت:صبحها که دکمه های لباسم را می بندم به این فکر میکنم که چه کسی آنها را باز خواهد کرد؟خودم یا مرده شور؟

دنیا همین قدر غیر قابل پیش بینی است...پس شاد باش و عاشق...همیشه بخند....فراموش کن امروز را....درس بگیر فردا را....ببخش دیگران را.....چون تو لایق ارامشی....)

سمی ترین کلمه "غرور" است،بشکنش ...
سست ترین کلمه "شانس" است،به امید آن نباش ...
شایع ترین کلمه "شهرت " است،دنبالش نرو ...
لطیف ترین کلمه "لطافت " است،آن را حفظ کن ...
ضروری ترین کلمه "تفاهم " است،آن را ایجاد کن ...
زیباترین کلمه "راستی" است،با آن رو راست باش ...
زشت ترین کلمه "دورویی" است،یک رنگ باش ...
رساترین کلمه "وفاداری" است،سر عهدت بمان ...
آرام ترین کلمه "آرامش " است،به آن برس ...

میخواستم استخدام بشم تو یه شرکت فنی .. ریسش به جای پرسیدن سوال فنی پرسید نماز آیات چند رکعته .. من هم که تعجب کرده بودم گفتم دو رکعت .. گفت بخون ببینم بلدی؟
گفتم شما زلزله برپا کن تا من بخونم

هیچی دیگه رد شدم ...

دو هفته بعد با پارتی اومدم اصلا سوال نپرسید و استخدام شدم

البته دور قبلی شانس آورد نپرسید نماز میت چند رکعته که من بگم بمیر تا بخونم در اون صورت دیگه قدرت پارتی هم برای استخدام کافی نبود باید پول هم میدادم
و الان که چند ساله در آن شرکت کار میکنم هر کی محصولاتش رو میخره براش نماز میت میخونن ... حالا فهمیدم چرا از نمازآیات و میت پرسیده

روش مصاحبه استخدام درایران با پارتی

یارو:سلام حال شما چطوره؟
متقاضی:خوبم مرسی دایی جان سلام رسوند

یارو:سلامت باشن رفتی خونه سلام ویژه بهشون برسون،شما هم فردا بیا سرکار از الان استخدامید

روش مصاحبه استخدام درایران بدون پارتی

یارو:
تو هواپیما نشستی 30تا آجر داری یکیشو انداختی پایین چندتا موند؟
متقاضی:
29تا

یارو:
خب سه روش گذاشتن ی فیل رو تو یخچال بگو
متقاضی:
اول یخچالو بازمیکنیم
دوم فیلو میذاریم
سوم دریخچالو میبندیم

یارو:
چهارروش گذاشتن یک زرافه رو تو یخچال بگو
متقاضی:
اول دریخچالو بازمیکنیم
دوم فیلو ازیخچال درمیاریم
سوم زرافه رومیذاریم
چهارم در یخچالو میبندیم

یارو:
سلطان جنگل کیه؟
متقاضی:
شیر

یارو:
خب شیر براخودش جشن تولد گرفته همه حیوانات رو دعوت کرده،یکی نرفته کی نرفته؟
متقاضی:
زرافه نرفته چون تویخچاله

یارو:
یه پیرزن میخاد ازیه رودخونه کم عمق رد شه چطور ازمیان تمساح ها رد شه؟
متقاضی:
خیلی راحت رد میشه،چون تمساحها رفتن جشن تولد شیر

یارو:
پیره زنه درحال عبور افتاد مرد چرا مرد؟
متقاضی:
نمیدونم شاید غرق شد
یارو:
نه اون آجرکه انداختی ازهواپیما پایین خورد تو سرش
متاسفم شما رد شدی!

الان بچه شیش ماهه تخت دو نفره داره
واسش موزیک لایت میذارن با نور کم تا بخوابه
.
.

اونوقت زمان ما میذاشتنمون رو پاهاشون به حالت سانترفیوژ....
انقد تکونمون میدادن تا پلاسمای خونمون جدا میشد میرفتیم تو کما ..
بعد میگفتن چه معصومانه خوابیده :|

انصافا خارجیا چطو میخوان فارسی یاد بگیرن؟!
ها= بله
ها؟= چی؟
ها!= تعجب
ها= چه میگی؟
ها= تایید حرف
ها= برو خودتی
ها ها ها= خوشحالی
ها= چیه نیگا میکنی؟

حکم اعداﻡ ﺑﻮﺩ ...
اﻋﺪﺍمی لحظه ای مکث کرد ﻭﺑﻮﺳﻪ ﺍی ﺑﺮ ﻃﻨﺎﺏ ﺩﺍﺭ ﺯﺩ...
ﺩﺍﺩﺳﺘﺎﻥ ﮔﻔﺖ :
ﺻـــﺒﺮ ﮐﻨﻴﺪ ! ﺁﻗــﺎی ﺯندانی ﺍﻳﻦﭼﻪ کاﺭﻳﺴﺖ ؟
ﺑﻮﺳﻪ ﻣﯿﺰنی بر آنچه جانت را ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ؟!
ﺯندانی خندﻩ ﺍی کرﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
 بابا ﻟﺒﻢ ﻣﯿﺨﺎﺭﻩ دستامم که بستین چطوری بخارونمش پس؟!!

.
ساعت شنی به من یاد داد
باید خالی شوی تا پُر کنی...
تا پُر کنی کسی را،دلی را،چشمی را،گوشی را....
خالی کنی خودت را از نفرت تا پُر کنی کسی را از عشق
خالی کنی دلت را از غم تا پُر کنی دلی را از شادی
خالی کنی چشمت را از کینه تا پر شود چشمی از آرامش
خالی کنی گوش هایت را از دروغ تا پر کنی گوش هایی را از زمزمه های عاشقانه
و مبادا اشتباه کنی
مبادا خالی شوی به قیمت لبریزی دیگران...
یادت باشد ساعت شنی روزی می چرخد و این بار این تو هستی که پُر میشوی از آنچه خودت پُر کرده ای دیگران را...

امروزت را ، با تکه های شکسته دیروز شروع نکن
امروز روز دیگری است !! امروزت را پر از حس خوب کن ...
حس خوب یعنی کودک ماندن
حس خوب یعنی تکرار روز تولد
حس خوب یعنی گول نزدن وجدان
حس خوب یعنی بخشیدن دیگران
حس خوب یعنی برداشتن بار پیر زن همسایه
حس خوب یعنی ایستادن روی ترازوی پیرمرد
حس خوب یعنی نوازش دستان مادر
حس خوب یعنی عاشق بودن
و زمانی عاشقی ، که حالت خوب باشد
و هر روز و هر ساعت و هرلحظه باور داشته باش
که شاید فردایی نباشد
پس حس ات را خوب کن ,همین امروز

کاسپارف معروف، در بازی شطرنج به یک آماتور باخت ، همه تعجب کردند و علت باخت را جویا شدند و او اینگونه عنوان کرد، در بازی با او نمیدانستم که آماتور است ،برای این با هر حرکت او دنبال نقشه ای که در سر داشت میگشتم، گاهی به خیال خود نقشه اش را خوانده و حرکت بعدی را پیش بینی میکردم، اما در کمال تعجب حرکت ساده دیگری میدیدم، تمرکز میکردم که شاید نقشه جدیدش را کشف کنم،آنقدر در پی حرکت های او بودم و دنبال رو مسیر او شدم،که مهره های خودم را گم کردم،بعد که به سادگی مات شدم فهمیدم حرکت های او از سر مهارت نداشتن بود و فقط مهره ها را حرکت میداد و من از لذت بازی غافل شدم چون به دنبال نقشه ای بودم که وجود نداشت، بازی را باختم اما درس بزرگ تری یاد گرفتم که تمام حرکت ها از سر حیله نیست ، آنقدر فریب دیده ایم و نقشه کشیده ایم که صادقانه حرکت کردن را باور نداریم به دنبال نقشه هایش میگردیم،انجاست که مسیر را گم میکنیم، میبازیم ....

حکم اعداﻡ ﺑﻮﺩ ...
اﻋﺪﺍمی لحظه ای مکث کرد ﻭﺑﻮﺳﻪ ﺍی ﺑﺮ ﻃﻨﺎﺏ ﺩﺍﺭ ﺯﺩ...
ﺩﺍﺩﺳﺘﺎﻥ ﮔﻔﺖ :
ﺻـــﺒﺮ ﮐﻨﻴﺪ ! ﺁﻗــﺎی ﺯندانی ﺍﻳﻦﭼﻪ کاﺭﻳﺴﺖ ؟
ﺑﻮﺳﻪ ﻣﯿﺰنی بر آنچه جانت را ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ؟!
ﺯندانی خندﻩ ﺍی کرﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
برو بابا ﻟﺒﻢ ﻣﯿﺨﺎﺭﻩ!!

مردها ، گریه در فقدان همسر می کنند
بعد مرگ همسر خود، خاک بر سر می کنند
در میان گریه هاشان، یک نظر! با قصد خیر
بر رخ ناهید و مینا و صنوبر می کنند
دلبری چون قرص ماه و خوشگل و کم سن و سال
جانشین بی بدیل یار و همسر می کنند
کج نیندیشید فکر همسر دیگر نی اند
از برای بچه هاشان، فکر مادر می کنند!

سوزش شلاقی که بیدارم کند را از نوازش دستی که خوابم میکند بیشتر دوست دارم

.

.

.

ولی مدیر گروه برعکسشو دوست داره

خدایا برای ساختن ادما خاک کم اوردی بعضیا را با لجن درست کردی دمت گرم

دو شاگرد از استاد خود پرسیدند :
منطق چیست؟
استاد گفت :
دو مرد پیش من می آیند ؛ یکی تمیز و دیگری کثیف ؛ من به آنها پیشنهاد میکنم حمام کنند ؛ شما فکر میکنید کدامیک این کار را انجام دهند ؟
هردو شاگرد جواب دادند : مسلما کثیفه ،،،
استاد گفت : نه ؛ تمیزه ؛ چون او به حمام کردن عادت کرده و کثیفه قدر آنرا نمی داند ؛ پس چه کسی حمام می کند؟
شاگردها می گویند : تمیزه
استاد جواب داد : نه ؛ کثیفه ؛ چون او به حمام احتیاج دارد ؛ پس کدامیک حمام می کنند ؟
شاگردها گفتند : کثیفه
استاد گفت : نه ؛ هر دو ؛ تمیزه به حمام عادت و
کثیفه به حمام احتیاج دارد ؛ بالاخره کدام حمام میکند ؟
شاگردان با سردرگمی جواب دادند : هر دو
استاد این بار توضیح می دهد : نه ؛ هیچکدام ؛ چون کثیفه به حمام عادت ندارد و تمیزه هم نیازی به حمام کردن ندارد ...
شاگردان با اعتراض گفتند :
ما چطور می توانیم تشخیص دهیم ؟
هر بار شما یک چیزی را می گویید و هر دفعه هم درست است !!!
استاد در پاسخ گفت :
خب پس متوجه شدید ؛
این یعنی : " منطق "

« خاصیت منطق بسته به این است که چه چیزی را بخواهی ثابت کنی »


البته استاد سفسطه را با منطق اشتباه گرفته بودند .. در واقع منطق میگوید آنکس که قطعا به حمام میرود همان است که تصمیم میگرید که به حمام برود!!!

ﺩﺭ ﺳﺮﺯﻣﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻧﻬﺎﯾﺶ " ﺑﻬﺸﺖ " ﺍﺳﺖ ...
ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻣﯿﺸﻮﺩ ...
ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻣﺎﻧﺶ ﺩﺭ " ﺟﻬﻨﻢ " ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ. . .

ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺖ ﭘﯿﺶ ﯾﻜﯽ ﺍﺯ ﺑﯿﺖ ﺍﻟﻤﺎﻝ ﺳﻪ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ، ﻭ ﺍﻭﻥ ﯾﮑﯽ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﻫﺰﺍﺭ
ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ ﺗﻮﻣﻦ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺭﻓﺖ ؛ ﻭ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ .!!!
.
.
.
.
ﺳﯽ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ، ﭘﺸﺖ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻣﯿﻦ ، ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻣﻌﺒﺮ ﺑﺎﺯ ﻛﻨﻨﺪ ؛ ﯾﮑﯿﺸﻮﻥ
ﭼﻨﺪ ﻗﺪﻡ ﻛﻪ ﺭﻓﺖ ﺑﺮﮔﺸﺖ ، ﻫﻤﻪ ﻓﻜﺮ ﻛﺮﺩﻥ ﺗﺮﺳﯿﺪﻩ !!
ﭘﻮﺗﯿﻦ ﻫﺎﺵ ﺭﻭ ﺩﺍﺩ ﻭ
ﮔﻔﺖ : ‏« ﺗﺎﺯﻩ ﺍﺯ ﺗﺪﺍﺭﻛﺎﺕ ﮔﺮﻓﺘﻢ ؛ ﺑﯿﺖ ﺍﻟﻤﺎﻟﻪ ‏» ﺑﻌﺪ ﭘﺎﺑﺮﻫﻨﻪ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺩﯾﮕﻪ
ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ ...

درویشی تنگدست به در خانه توانگری رفت و گفت:
 شنیده ام مالی در راه خدا نذر کرده ای که به درویشان دهی، من نیز درویشم.

خواجه گفت: من نذر کوران کرده ام تو کور نیستی.

 پس درویش تاملی کرد وگفت: ای خواجه کور حقیقی منم که درگاه خدای کریم را گذاشته به در خانه چون تو گدائی آمده ام.

این را بگفت و روانه شد.
خواجه متأثر گشته از دنبال وی شتافت و هر چه کوشید که چیزی به وی دهد قبول نکرد.


معراج السعادت (ملااحمد نراقی)


 از او بخواه که دارد و میخواهد که از او بخواهی,
 از او مخواه که ندارد و می ترسد که از او بخواهی.


چه تلخ است... "علاقه"ای که, "عادت" شود... "عادتی" که, "باور" شود... "باوری" که, "خاطره" شود... و, "خاطره"ای, که, "نابود" شود... و این, "تنها", "واقعیت" زندگیست

وقتی روزگار تو را در شرایط سخت قرار داد

نگو ،" چرا من؟؟ "

بگو: " نشونت میدم

من یه چیزایی رو میفهمم و یه چیزایی رو نمیفهمم

.

.

.

.

فقط نمیدونم اونایی که میفهمم درستن یا اونایی که نمیفهمم!!!

درسته که تنبلی مادر همه بدبختی هاست ولی به هر حال مادره و احترام مادر واجبه