پست های تلگرام

مطالب و طنز های زیبا برای تلگرام و معرفی گروههای تلگرام و پست برای تلگرام

پست های تلگرام

مطالب و طنز های زیبا برای تلگرام و معرفی گروههای تلگرام و پست برای تلگرام

لایک چیست

ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﻤﻠﻪ ﻣﻐﻮﻻﻥ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﯽﺭﺣﻢ ﺗﺮﯾﻦ ﺳﺮﺩﺍﺭ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﯿﻼﺧﻮﺧﺎﻥ ﻧﺎﻡ ﺩﺍﺷﺖ,
ﺑﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﻣﺨﺎﻟﻔﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮﯼ ﺑﻪ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﻧﻤﯽ ﮐﺸﺖ ﻭ ﯾﮑﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﻫﺎﯼ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻗﻄﻊ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ.ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺑﯿﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺳﺮﺩﺍﺭﺍﻥ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺩﻟﯿﺮ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺑﺎﻣﺸﺎﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻧﻮﺍﺩﮔﺎﻥ ﺳﺮﺩﺍﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﭘﻮﻣﭙﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﺮ ﺿﺪ ﺍﻭ ﻗﯿﺎﻡ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻃﯽ ﻧﺒﺮﺩﻫﺎﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﻼﺧﺮﻩ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮ ﺷﺪ. 4 ﺍﻧﮕﺸت ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳت او ﻗﻄﻊ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺷﺼﺘﺶ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﻭ ﺑﻪ ﮐﻤﮏ ﯾﺎﺭﺍﻧﺶ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺗﺠﻬﯿﺰ ﻗﻮﺍ, ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﺑﯿﻼﺧﻮ ﺧﺎﻥ ﺭﻓﺖ و ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺩﺭﺍﻭﺭﺩ ﻭ ﺳﭙﺲ ﻧﺎﺣﯿﻪ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺩ ﻭ ﺑﺮ ﺗﺨﺖ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﯽ ﺁﻥ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻧﺸﺴﺖ. ﻣﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺳﺮ ﺍﺯ ﭘﺎ ﻧﻤﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﻨﺪ ﺑﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺷﻬﺮ ﺁﻣﺪﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺍﻭ 4 ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺷﺼﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ.
 ﺍﺯ ﺁﻥ ﭘﺲ ﺍﯾﻦ ﺭﺳﻢ بیلاخ ﻧﺎﻡ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ﮐﺴﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺧﻮﺷﺶ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ ﺑﻪ ﺍﻭ بیلاﺥ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ. ﮐﻢﮐﻢ ﺍﯾﻦ ﺭﺳﻢ ﺑﻪ ﺑﻼﺩ ﮐﻔﺮ ﻧﯿﺰ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺑﯿﻼﺥ ﺑﻪ ﺑﯿﻼﯾﮏ ﻭ ﺳﭙﺲ ﻻﯾﮏ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﮔﺮﺩﯾﺪ.

اما مردم دنیا که این حرکت را از ما ایرانیها یاد گرفتند هنوز آنرا به عنوان پیروزی و موفق باشید استفاده می کنند.
(پروفسور فاروق صفی زاده)

کاه

از مترسکی سوال کردم، آیا از ماندن در مزرعه بیزار نشده ای.؟
پاسخم داد و گفت ..در ترساندن دیگران لذتی بیاد ماندنی است.پس من از کار خود راضی هستم و هرگز از آن بیزار نمی شوم.
اندکی اندیشیدم و سپس گفتم ...راست گفتی من نیز چنین لذتی را تجربه کرده بودم.
گفت..تو اشتباه می کنی، زیرا کسی نمی تواند چنین لذتی را ببرد، مگر آن که درونش از کاه پر شده باشد.

دنیای منی

شوهر گفت :دوستت دارم
زن گفت :منم دوستت دارم
شوهر گفت :ثابت کن,داد بزن تا همه دنیا بفهمند که دوستم داری....
زن در گوشش اهسته زمزمه کرد :دوستت دارم.
شوهر گفت: چرا داد نمیزنى چرا نجوا میکنى!!!
زن گفت :چون تو تمام دنیای منى...


و اینگونه بود که مرد گول خورد و یک سرویس طلا رفت تو پاچش.نزدیک روز زن گفتم یه چیزی یاد بگیرید

خانمها

خانمها؛
ایران وآمریکابه توافق رسیدن




حالانوبت شما ومادرشوهراتونه

لاغری

اگه شنا لاغر میکرد نهنگ‌ الان مانکن بود

اگه با گیاهخواری لاغر میشدی گاو باید باربی میشد

پس خواهرم الکی تلاش برای لاغری نکن
 
کوپولی خیلی هم خوبه
بجاش حجابت رو رعایت کن

معرفت

دیشب نرفتم خونه . . .
صبح که رفتم بابام گفت : دیشب کجا بودی ؟
گفتم : خونه دوستم !
برداشت به ده تا از دوستام زنگ زد ؛ خدا خیرشون بده ،
هفت تاشون گفتن : دیشب خونه ما بوده !
دوتاشونم گفتن الان اینجاست
 ولی خوابه بیدار شد میگم زنگ بزنه.

ولی حیرون معرفت اونی هستم که گفت::

 اینجاست داره نماز میخونه نمیتونه صحبت کنه!!!

انتظار از بانک

حداقل انتظاری که از بانک مرکزی دارم اینه که
.
.
.
.
.
.
.
.
.
با لحنی ملایم تر موجودی حسابم در تلفنبانک را صفر اعلام کنه!
بی پولم، ایدز که ندارم!!

صرفه جویی

گاز یک ثروت ملی است

بیایید باخاموش کردن یک لامپ در مصرف اب صرفه جویی کنیم.









ستادمبارزه باموادمخدر

نسل بعدی

بدبخت نسل بعدی!!

که سالهای بعد، توی امتحان تاریخ شون،

باید برای سه نمره...

فرق توافق هسته ای

و تفاهم هسته ای

و بیانیه هسته ای

رو به طور کامل شرح بدن !


کولر پراید

درسته پراید کولرش خوب نیست ولی وُژدانن بخاریش خوب خنک می کنه !

بالقوه

تعارف که نداریم، همیشه در هر فداى سرت
یه خاک بر سرت به صورت مستتر و بالقوه وجود داره !

بهونه

. امروز رفتم بقالی ماست گرفتم دیدم عین دوغ آبکیه میگم جعفر آقا این بنظرت خیلی رقیق نیست؟! میگه همینی که هست، ما با ۵+۱ توافق کردیم هیچ چیزی رو با غلظت بالا تولید نکنیم
.
.
.
.
.بابا این ملت همش دنبال بهونه میگردن

لامپ اضافی خاموش‎

ملانصرالدین داشت سخنرانی می کرد که : هرکس چند زن داشته باشد به همان تعداد چراغ در بهشت برایش روشن می شود. ناگهان در میان جمعیت ، زن خود را دید. هول کرد و گفت : البته هرگز نشه فراموش لامپ اضافی خاموش‎

تقویم خارجی

ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﺑﺰﺭﮔﻢ ﻣﯿﮕﻢ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﭼﻨﺪﻣﻪ ؟
ﻣﯿﮕﻪ 13اوریل
.
.
.
.
.
ﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩﻡ
ﮔﻔﺘﻢ ﺗﻮ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ؟؟؟
ﮔﻔﺖ اخه با امریکا به توافق رسیدیم دیگه باید تقویم خارجی یاد بگیرم ننه

خوبی ها باید روی سنگ حک شوند

دو دوست برای تفریح به ییلاق های خارج از شهر رفتند. در بین راه بر سر زمان استراحت اختلاف نظر پیدا کردند و یکی از آن ها در اثر عصبانیت بر روی دیگری سیلی محکمی زد.آن یکی که سیلی خورده بود سخت آزرده شد، اما بدون آن که چیزی بگوید روی شن های کنار رودخانه نوشت: «امروز بهترین دوستم به من سیلی زد.»
سپس راه خود را ادامه دادند و به قسمت عمیق رودخانه رسیدند. آن دوستی که سیلی خورده بود پایش لغزید و نزدیک بود با جریان آب به سمت پرتگاهی خطرناک برود که دوستش او را نجات داد.وقتی نفسش بالا آمد سنگ تیزی برداشت و به زحمت روی صخره ای نوشت: «امروز بهترین دوستم،جانم را نجات داد.»
دوستش با تعجب پرسید: «چرا آن دفعه روی شن ها نوشتی و این بار روی صخره؟» دیگری لبخند زد و گفت: «وقتی بدی می بینیم باید روی شن ها بنویسیم تا به راحتی با جریان آب شسته شود و وقتی محبتی در حق ما می شود باید روی سنگ سختی حک کنیم تا برای همیشه بماند.

عربی

سر کلاس عربی :
آقای معلم : اگه ببینم کسی سر کلاس من فارسی صحبت کنه باید بره بیرون

من به دوستم : الخودکار المشکی الداری ؟

دوستم : البله الدارم ، البفرمایید !!!

نیمکت بغلی : الـــخخخخخخخ

کلاس : الــــخخخخخخخخخخخخ :
معلم: الکصافطان...

تحریم

تحریم بوسه هاى تو بر من مصیبتى ست

باید ظریف باشم و ترفندى آورم.

هنوز

ایران و آمریکا به توافق رسیدن..
منو تو هنوز به توافق نرسیدیم
.
.
.
.
.
عزارئیل خطاب به ج ن ت ی.

نکات خانه داری :



 اگه رو فر ش یه پارچ آب ریختین... در کمال خونسردی یه بالش بزارین روش تا خودش خشک شه

 نمک ریختین؟
 دیگه خودتون میدونین که! با دست بزنین پخش وپلا شه

 فلفل ریختین؟
 اینجا چون بو میده باید ترکیبی عمل کنید ، اول بزنید پخش و پلا بشه بعد دو لیوان آب بریزین روش ، بعد بالش بزارین روش

وقتی دارید یخ بر میدارید،
اگه یک یخ افتاد،
.
.
.
.

.
با پا بزنین بره زیر یخچال!!!
موفق باشید

سه ماه بعد

سه ماه بعد مذاکرات



















دینگ دینگ دینگ
پرواز قم - لاس وگاس تا دقایقی دیگر

انسان ماندن

خدایا کفر نمیگویم,پریشانم چه میخواهی تو از جانم!
مرا بی انکه خود خواهم اسیر زندگی کردی؟
خداوندا اگر روزی زعرش خود به زیر ایی, لباس فقر پوشی و شبی اهسته و خسته, کمی دست و زبان بسته به سوی خانه بازایی, زمین و اسمان را کفر میگویی!
نمیگویی؟؟!
خداوندا اگر روزی بشر گردی و از حال بندگانت با خبر گردی پشیمان میشوی از قصه ی خلقت, از این بودن از این بدعت...
خداوندا تو مسئولی,تو میدانی که انسان بودن و ماندن چه دشوار است.

بازدید از مدرسه

اوباما برای بازدید وارد مدرسه‌ای در یکی از ایالتهای آمریکا میشه.
بچه‌های کلاس درس آی تی داشتن و مشغول کار با سیستم بودن ...
اوباما ازشون سوال می‌کنه چند نفر از شما عضو فیس بوک هستین، از 19 نفر دانش آموزان 14نفر دستاشون رو بلند میکنن که عضو هستن، اوباما بهشون میگه مواظب نشر مطالب و نوع استفاده‌ای که از دنیای مجازی می‌کنید باشین.
در زمان نوجوانی ما این چیزا نبود، اما در آینده اگه شما بخواین کاندید ریاست جمهوری بشین برای بررسی صلاحیت اخلاقیتون به این صفحات و مطالب دریافتی و ارسالیتون مراجعه میکنن ...
ظرف یکساعت این پیام اوباما بین دانش آموزان مدرسه در بسیاری از پیجها به اشتراک گذاشته شد و بچه‌ها بهم پیام میدادن که مطالب غیر اخلاقی منتشر نکنید ...
مدیریت فرزندان، راهنمایی و دادن پیام باید به اینصورت باشه ... نه با فیلتر کردن و ...

فردو

به تعدادی جوان جویای کار لیسانسه با کلاس جهت کار در کارخانه های
.
.
.
.
.
ویسکی اراک آبجو سازی نطنز و ودکا فردو نیازمندیم

انعام بیل گیتس

بعد از خوردن غذا بیل گیتس 5 دلار به عنوان انعام به پیش خدمت دادپیشخدمت ناراحت شد
بیل گیتس متوجه ناراحتی پیشخدمت شد و سوال کرد : چه اتفاقی افتاده؟
پیشخدمت : من متعجب شدم ....
بخاطر اینکه در میز کناری پسر شما 50 دلار به من انعام داد در
درحالی که شما که پدر او هستید و پولدار ترین انسان روی زمین هستید فقط 5دلار انعام می دهید !
گیتس خندید و جواب معنا داری گفت :
او پسر پولدار ترین مرد روی زمینه و من پسر یک نجار ساده ام

تفاوت

بسم الله الرحمن الرحیم
تفاوت ایشالله، انشالله و ان شاءالله درکجاست؟
ایشالله: یعنی خدا به خاک سپردیم.(نعوذبالله)(استغفرالله)
انشالله: یعنی ما خدا را ایجادکردیم.(نعوذبالله)(استغفرالله)
ان شاءالله: یعنی اکه خداوند مقدر فرمود (به خواست خدا)
انتشار دهیم تا اشتباه نکنیم.

البته اگه فارسی بگیم به خواست خدا یا اگه خدا بخواد بهتره

بازگشت به قبل

وقتی دیوار برلین رو برداشتند همه خوشحال بودند.
یک زن سالمند آلمان شرقی میگفت:
ما تنها مردمی هستیم که برای بازگشت به 40سال قبل خوشحالیم!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
چه آشناست!!!

زیر و روی خط

زیر خط فقر که هستیم خیلی سخته بیایم بالا
حداقل بیایید بالای خط فرهنگ باشیم
از دستمان بر می آید

پدر و مادر عزیزم

تو 10 سالگی :" مامان ، بابا عاشقتونم "

تو 15 سالگی : "ولم کنین "

تو 20 سالگی : "مامان و بابا همیشه میرن رو اعصابم"

تو 25 سالگی :" باید از خونه بزنم بیرون "

تو 30 سالگی : " حق با شما بود "

تو 35 سالگی :" میخوام برم خونه پدر و مادرم "

تو 40 سالگی :" نمیخوام پدر و مادرم رو از دست بدم"

تو 70 سالگی : " من حاضرم همه زندگیم رو بدم ، تا
پدر و مادرم الان اینجا باشن..."

بیایید از همین الان ، قدر پدر و مادرمون رو بدونیم...

از اعماق وجودم ، اعتقاد دارم که هر روز ، روز شماست...
*پدر و مادر عزیزم*

مرگ بر

ﻧﺎﻇﻢ ﺗﻮ ﻣﯿﮑﺮﻭﻓﻮﻥ ﭘﺮﺳﯿﺪ :
ﮐﯽ ﻣﯿﺪﻭﻧﻪ ﭘﺎﯾﺘﺨﺖ ﺍﻣﺮﯾﮑﺎ ﮐﺠﺎﺳﺖ؟ ﺩﺍﺩ ﺯﺩﯾﻢ :
ﻭﺍﺷﯿﻨﮕﺘﻮﻥ
ﮔﻔﺖ ﯾﻪ ﻣﺮﮒ ﺑﺮ ﺍﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ ﺑﮕﯿﻦ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻭﺍﺷﯿﻨﮕﺘﻮﻥ ﺑﺸﻨﻮﻥ. ﻣﺎﻫﻢ ﯾﻪ ﺩﺍﺩ ﺯﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﺣﻠﻘﻤﻮﻥ ﭘﺎﺭﻩ ﺷﺪ.
ﻧﺎﻇﻢ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﮐﯽ ﻣﯿﺪﻭﻧﻪ  
ادامه مطلب ...

تراکتور

یک روز روستایی سوار تراکتور هم دهاتی اش میشه و میرن سمت شهر وسط راه صاحاب تراکتور واسه خنده میگه: اگر از اون تپاله گاو یک لقمه بخوری تراکتورم را میدم مال تو!
طرف قبول می کنه و میره پایین یک گاز درست ازش میزنه و صاحاب تراکتور میشه.
عصر موقع برگشتن دهاتیه به فکر میفته که همه دهاتیها اگر بفهمند که اون چطوری صاحاب تراکتور شده آبروش میره و اون یکی هم مثل سگ پشیمون بوده چطور سر یک شوخی تراکتورش را از دست داده
یهو دهاتی برمیگرده میگه: اگه یک گاز از اون تپاله گاو بخوری تراکتور را بهت پس میدم و اون هم امون نمیده و میره می خوره
نزدیک روستا که می رسند دهاتیه میگه: می دونی به چی فکر می کنم، صبح من صاحاب تراکتور بودم و الان هم صاحاب تراکتورم فقط نمی دونم این گه خوردنمون چی بود؟!
از "عزیز نسین" نویسنده بزرگ ترک
هیچ ربطی هم به قضایای هسته ای نداره!

جاسیگاری

از پیری پرسیدم:
که چرا غمگینی؟؟؟
گفت:جاسیگاریم شکست°°°
گفتم:مگر چقدر قیمت داشت؟؟
 گفت:قیمتی نداشت°°
اما تمام..
 جوانیم را...√
 در آن سوزاندم°

ﺑﺮﮔه امتحانی مجتبی


ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﯿﻦ ﻣﻌﻠﻢ ﻫﺎ ﻣﯽ ﮔﺸﺖ.
ﺍﺷﮏ ﻭ ﺧﻨﺪﻩ ﺩﺑﯿﺮﺍﻥ
ﺩﺭ ﻫﻢ ﺁﻣﯿﺨﺘﻪ ﺑﻮﺩ...

ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺭﯾﺎﺿﯽ :
ﺳﻮﺍﻝ : ﯾﮏ ﻣﺜﺎﻝ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺗﻬﯽ ﻧﺎﻡ ﺑﺒﺮﯾﺪ ؟
ﺟﻮﺍﺏ : ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﻣﺎ .

س : ﺧﺎﺻﯿﺖ ﺗﻌﺪﯼ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻫﺎ ﭼﯿﺴﺖ ؟
ج : ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﭘﯿﻨﻪ ﺩﺳﺖ ﭘﺪﺭﻡ ،
ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﻻ‌ﻋﻼ‌ﺝ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻭ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﻫﻤﯿﺸﮕﯽ ﻣﺎﺳﺖ .

ﻣﻌﻠﻢ ﺭﯾﺎﺿﯽ ﺍﺷﮑﺶ ﺭﺍ ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ :

س : ﻧﺎﻣﺴﺎﻭﯼ ﺭﺍ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﻨﯿﺪ .
ج : ﻧﺎﻣﺴﺎﻭﯼ ﯾﻌﻨﯽ ، ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻣﺎ ﺑﺎ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺑﻬﺘﺮﺍﻥ ؛
ﺍﺻﻼ‌ ﻧﺎﻣﺴﺎﻭﯼ ﮐﻪ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻭ ﺗﻤﺠﯿﺪ ﻧﺪﺍﺭﺩ ، ﺍﻟﻬﯽ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﺷﺪ.

س : ﺧﺎﺻﯿﺖ ﺑﺨﺶ ﭘﺬﯾﺮﯼ ﭼﯿﺴﺖ ؟
ج : ﻫﻤﺎﻥ ﺧﺎﺻﯿﺖ ﭘﻮﻝ ﺩﺍﺭﯼ ﺍﺳﺖ ﺍﮔﺮ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺩﺭ ﺑﺨﺶ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﭘﺬﯾﺮﺵ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ ﻭ ﮔﺮﻧﻪ ﻣﺜﻞ ﺧﺎﻟﻪ ﺳﺎﺭﺍ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺟﻮﺍﺏ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺗﻮ ﺭﺍﻩ ﺧﺎﻧﻪ ﻓﻮﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ .

س: ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺗﺮﯾﻦ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺑﯿﻦ ﺩﻭ ﻧﻘﻄﻪ ﭼﻪ ﺧﻄﯽ ﺍﺳﺖ ؟
ج: ﺧﻂ ﻓﻘﺮ ، ﮐﻪ ﺗﻮﻟﺪ ﻟﯿﻼ‌ ، ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ ﺭﺍ ، ﺳﺮﯾﻌﺎ ﺑﻪ ﻣﺮﮔﺶ ﻣﺘﺼﻞ ﮐﺮﺩ ﺑﺮﮔﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻧﻘﻄﻪ ﮐﻤﯽ ﺧﯿﺲ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻏﯿﺮ ﺧﻮﺍﻧﺎ ، ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺪ ﺍﺛﺮ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺷﮏ ﻣﺠﺘﺒﯽ ﺑﻮﺩ.

ﻣﻌﻠﻢ ﺭﯾﺎﺿﯽ ، ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻧﺪﺍﺩ ﺑﺮﮔﻪ ﺭﺍ ﺗﺎ ﮐﺮﺩ ، ﺑﻮﺳﯿﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺟﯿﺒﺶ ﮔﺬﺍﺷﺖ.

ﻣﺠﺘﺒﯽ ﺩﻡ در با ﺻﺪﺍﯼ ﻟﺮﺯﺍﻧﺶ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ :
ﺁﻗﺎ ﺍﺟﺎﺯﻩ ؟ گفتید ما هیچی نمیشیم .
هیچی....!

ارزونی

صبح رفتم واسه صبحانه پنیر بگیرم . . .
به فروشنده میگم اندازه ۲ هزار تومن پنیر می خوام
یه تیکه کوچولو گذاشت رو ترازو، گذاشتم دهنم ،گفتم بدک نیستش از همین بدین
برگشته میگه : همین بود دیگه خوردیش
خدا این ارزونی رو از ما نگیر

خخخخخ

ﺯﯾﻦ ﭘﺲ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ "خخخخخ" ﺍﺯ ﮐﻠﻤﺎﺕ جدید ﺯﯾﺮﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻨﯿﺪ:
ﻣﺎﺥ: ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯﺧﻨﺪﻩ!
ﺗﺎﺥ: ﺗﺮﮐﯿﺪﻡ ﺍﺯﺧﻨﺪﻩ!
ﺳﺸﺎﺥ: ﺳﺮﻭﯾﺲ ﺷﺪﻡ ﺍﺯﺧﻨﺪﻩ!
ﺑﺸﺎﺥ : ﺑـﯿﻬﻮﺵ ﺷﺪﻡ ﺍﺯﺧﻨﺪﻩ!
ﭘﺸﺎﺥ: ﭘﺨﺶ ﺷﺪﻡ ﺍﺯﺧﻨﺪﻩ!
ﭘﺸﮑﺎﺥ: ﭘﻬﻦ ﺷﺪﻡ ﮐﻒ ﺍﺗﺎﻕ ﺍﺯﺧﻨﺪﻩ!

شاید فردایی نباشد

جیرجیرک به خرس گفت: دوستت دارم...
خرس گفت: الان میخوام بخوابم،باشه بیدار شم حرف میزنیم...
خرس به خواب زمستانی رفت و هیچوقت نفهمید که عمر جیرجیرک فقط 3 روز است...
"همدیگر را دوست داشته باشیم؛
شاید فردایی نباشد

‌الف

بی تو جهانم یک ‌الف کم‌دارد...

بانو

بانو ..."
عشق یڪ مرد را زمانی به دلت راه بده، ڪه ...،
دوستت دارم" را...
در اوج آرامش به تو بگوید و ببوسدت ..."
ڪه در آن لحظه برقی از شهوت در نگاهش نباشد ...،

تا برای یڪ ساعت نامت را ...،
 " معشوقه نگذارد ..."

"میم" مثل " مرد "

اﻭ " ﻣــﺮﺩ " ﺍﺳﺖ
ﺩستهایش ﺍﺯ ﺗﻮ زبرتر ﻭ ﭘﻬﻦ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ...
ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺗﻪ ﺭﯾﺸﻰ ﺩﺍﺭﺩ...
ﺟـﺎﻯﹺ ﮔﺮﯾــﻪ ﮐﺮﺩﻥ، ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ ﺳﻔﯿﺪ میشود...
ﺍﻭ ﺑﺎ ﻫﻤــﺎﻥ ﺩستهای ﺯﺑﺮﺵ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﻣﯿﮑﻨﺪ...
و ﺑﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﺎﺻﺎﻑ ﻭ ﻧﺎﻣﻼﯾﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ می بوسد ﻭ ﺗﻮ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﺸﻮﻯ...
به او سخت نگیر..!
او را خراب نکن..!
ﺍﻭ ﺭﺍ "ﻧﺎﻣــــﺮﺩ" ﻧﺨﻮﺍﻥ..!
ﺁﻧﻘﺪﺭ او را با ﭘﻮﻝ ﻭ ﺛــﺮﻭﺗﺶ اندازه نزن..!
ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧــــﺦ ﺑﺪﻩ ﺗﺎ ﺯﻣﯿﻦ ﻭ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺪﻭﺯﺩ...
ﻓﻘــــﻂ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺭﻭﺭﺍﺳﺖ ﺑﺎﺵ ﺗﺎ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺖ ﺑﺮﯾﺰﺩ...
آن مردی که صحبتش را میکنم، خیلی تنهاتر از زن است..!
ﻻﮎ ﺑﻪ ﻧﺎخنهایش ﻧﻤﯿﺰند ﮐﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺩﻟﺶ یک ﺟﻮﺭﯼ ﺷﺪ، ﺩست هایش را ﺑﺎﺯ کند، ﻧﺎخنهایش را ﻧﮕﺎﻩ کند ﻭ ﺗﻪ ﺩﻟﺶ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ ﺧﻮﺷﺶ ﺑﯿﺎید..!
ﻣﺮﺩ، ﻣﻮﻫﺎﺵ ﺑﻠﻨﺪ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺗﻮﯼ ﺑﯽ ﮐـﺴﯽ هایش ﮐﻮﺗﺎﻫﺶ کند ﻭ ﺍینطوری با همه ی دنیا لج کند..!
ﻣﺮﺩ نمیتواند ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻟﺶ ﮔﺮﻓﺖ، به دوستش زنگ بزند، یک دل سیر گریه کند و سبک شود..!
ﻣﺮﺩ، ﺩﺭﺩﻫﺎیش را ﺍﺷﮏ نمی کند، فرو می ریزد در قلبی که به وسعت دریاست...
یک ﻭقت هایی،
یک ﺟﺎﻫﺎﯾﯽ،
ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ:
"میم" مثل " مرد "

وصیت نامه زیبای حسین پناهی

وصیت نامه زیبای حسین پناهی

قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم.

بعد از مرگم، انگشتهای مرا به رایگان در اختیار اداره انگشتنگاری قرار دهید.

به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم!

ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک کاری کنند.

عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب اکیدا ممنوع است.

بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی، گورستان را تماشا کنم.

کارت شناسایی مرا لای کفنم بگذارید، شاید آنجا هم نیاز باشد!

مواظب باشید به تابوت من آگهی تبلیغاتی نچسبانند!

روی تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست.

دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال کنند. در چمنزار خاکم کنید!

کسانی که زیر تابوت مرا میگیرند، باید هم قد باشند.

شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به طلبکاران ندهید.

گواهینامه رانندگیم را به یک آدم مستحق بدهید، ثواب دارد!

در مجلس ختم من گاز اشکآور پخش کنید تا همه به گریه بیفتند.

از اینکه نمیتوانم در مجلس ختم خودم حضوریابم قبلا پوزش می‌طلبم.

دروغ سیزذه

احمدى نژاد و جلیلى در بیانیه اى خبر توافق لوزان را دروغ 13 و تصاویر منتشر شده را فتوشاپ خواندند و گفتند مگر مى شود گند 8 ساله را 8 ماهه جمع کرد

ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺑﺎﻳﺪ " ﻣﺮﺩ " ﺑﺎﺷﻲ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻲ " ﺯﻥ " ﺑﻤﺎﻧﻲ.

ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ :
ﭘﻮﻝ ﺗﻦ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻥ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﻗﺮﺽ ﺩﺍﺩﻡ ﺗﺎ
ﺁﺑﺮﻭﺩﺍﺭﯼ ﮐﻨﺪ ﻧﺎﻣﺰﺩﯼ
ﺩﺧﺘﺮﺵ ﺭﺍ ...!
ﻭﻟﯽ ﺳﺨﺖ ﺩﺭﺧﻮﺩﮔﺮﯾﺴﺘﻢ ....!
ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﺴﺖ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪ ﺍﺵ ﺩﯾﺸﺐ ﭼﻪ
ﻭﺣﺸﯿﺎﻧﻪ ﺗﻦ ﺳﺮﺩﻡ ﺭﺍﺑﻪ
ﺗﺎﺭﺍﺝ ﻣﯿﺒﺮﺩ ...!!!!
. ﺭﻭﺳﺮﻳﺖ ﺭﺍ ﺳﻔﺖ ﺑﺒﻨﺪ !!!!!
ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﻳﺖ ﭘﻮﺷﻴﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ !!!...
ﺁﺭﺍﻳﺶ ﻧﻜﻦ !!!...
ﺍﮔﺮ ﺭﺍﻩ ﺩﺍﺭﺩ ﺯﻳﺒﺎ ﻫﻢ ﻧﺒﺎﺵ !!!...
ﺩﺧﺘﺮﻙ !!
ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻛﻦ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ !!!...
ﺍﻳﻨﺠﺎ " ﺍﻳﺮﺍﻥ " ﺍﺳﺖ !
ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭ ﺩﺍﺭﻱ ، ﻭﻟﻲ ﺗﻨﻬﺎ
ﺧﻮﺍﺳﺘﺎﺭ
ﻳﻚ ﺷﺐ
ﺍﻧﺪ ...
ﺩﺭﺧﻴﺎﺑﺎﻥ ﺻﺪﻫﺎ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻱ ﺷﺨﺼﻲ ﺩﺍﺭﻱ ،
ﺍﻣﺎ ﻣﻘﺼﺪ ﻫﻤﻪ ﻳﻚ ﻣﻜﺎﻥ ﺧﺎﻟﻴﺴﺖ ﻭ ﺑﺲ ...
ﻛﻤﻲ ﻛﻪ ﻓﻜﺮ ﻛﻨﻲ ﻟﺮﺯﻩ ﺑﺮ ﺑﺪﻧﺖ ﻣﻲ ﺍﻓﺘﺪ ...
ﺩﺧﺘﺮﻙ !!
ﺍﻳﻨﺠﺎ ﭼﺸﻤﻬﺎ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻣﻌﺪﻩ ﻫﺎﺳﺖ ...
ﺳﻴﺮﺍﺏ ﺷﺪﻥ ﭼﺸﻤﻬﺎ ﺧﻴﺎﻝ ﺑﺎﻃﻞ ﺍﺳﺖ ...
ﺍﺯ ﺩﻳﺪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺍﮔﺮ ﺯﻳﺒﺎ ﺑﺎﺷﻲ " ﻫﺮﺯﻩ ﺍﯼ ... "
ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺵ ﻟﺒﺎﺱ ﺑﺎﺷﻲ " ﻓﺎﺣﺸﻪ ﺍﯼ ... "
ﺍﮔﺮ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﺎﺷﻲ " ﺧﺮﺍﺑﯽ " ....
ﺍﮔﺮ ﺳﺮﺩ ﺑﺎﺷﻲ ﻻﺑﺪ ﻗﻴﻤﺘﺖ ﺑﺎﻻﺳﺖ !!!
ﺑﻬﺮﺣﺎﻝ ﺗﻮ ﺧﺮﻳﺪﻧﻲ ﻫﺴﺘﻲ ﺧﻮﺍﻩ ﻧﺮﺥ ﻛﻢ ﺧﻮﺍﻩ ﻧﺮﺥ
ﺯﻳﺎﺩ !!!
ﺩﺧﺘﺮﻙ !!
ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺯﻥ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﻝ ﺷﻴﺮ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﺪ ..
ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺑﺎﻳﺪ " ﻣﺮﺩ " ﺑﺎﺷﻲ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻲ " ﺯﻥ " ﺑﻤﺎﻧﻲ.

بهترین دارایی

اگر کسی را یافتی که در لبخندت، غمت را دید. در سکوتت، حرفهایت را شنید و در خشمت محبت را فهمید بدان او بهترین دارایی زندگی توست.

خر شدن

روزنامه فروشی جار میزد :آخرین خبر، خر شدن سی نفر در نیم ساعت…
یکی گفت :یدونه به من بدید لطفا. گفت بفرمایید،
و ادامه داد :آخرین خبر، خر شدن سی و یک نفر در سی و یک دقیقه…!!

یکی

یکی رفت و،
یکی موند و،
یکی از غصه هاش خوندو
یکی برد و،
یکی باخت و،
یکی با قسمتش ساختو
یکی رنجید،

""یکی بخشید""

یکی از آبروش ترسید
یکی بد شد،
یکی رد شد،
یکی پابند مقصد شد
تو اما باش،
"""خدا اینجاست...!!!"""

20 ساله


شاید دلار دوباره ۸۰۰تومان شود٬بنزین ۱۰۰ تومان ٬ شاید دوباره خاتمی برگردد.
اما من دیگر دوباره ۲۰ ساله نخواهم شد

شعا ر

هم تاید داریم...

هم ریکا ...
.
.
عاشقتیم امریکا

(شعار ۲۲بهمن ۹۴)