-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 اردیبهشت 1394 17:14
مردی همسایه ای کافر داشت . هر روز و هر شب همسایه ی کافر را لعن و نفرین می کرد . : خدایا ! جان این همسایه ی کافر مرا بگیر و مرگش را نزدیک کن !! ( طوری که مرد کافر می شنید ) زمان گذشت و آن فرد بیمار شد.دیگر نمی توانست غذا درست کند ؛ ولی غذایش در کمال تعجب سر موقع در خانه اش حاضر می شد . می گفت :خدایا ! ممنونم که بنده ات...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 اردیبهشت 1394 17:12
دختری یک تبلت خریده بود پدرش وقتی تبلت را دید پرسید: وقتی آنرا خریدی اولین کاری که کردی چی بود گفت: روی صفحه اش را بابرچسب ضدخش پوشاندم و یک کاور هم برای جلدش خریدم پدر گفت: کسی مجبورت کرد اینکار را بکنى جواب داد نه! پدر پرسید به نظرت با این کارت به شرکت سازنده ش توهین شد جواب دادنه پدر، اتفاقا خود شرکت توصیه میکند که...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 اردیبهشت 1394 17:11
زندگى موسیقى گنجشکهاست زندگى باغ تماشاى خداست… زندگى یعنى همین پروازها، صبح ها، لبخندها، آوازها… زندگى ذره ى کاهیست، که کوهش کردیم
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 اردیبهشت 1394 17:10
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 اردیبهشت 1394 17:09
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 اردیبهشت 1394 17:07
شعر طنزی با تیکه کلام جواد رضویان واس ماس خدایا دیگران را داده ای پول تنی رنجیده و بیمار، واس ماس به دست دیگران گل های رنگی ولیکن درد و زخم خار، واس ماس برای دیگران حور بهشتی خطرهای عذاب النار، واس ماس یکی را می دهی طاووس و طوطی ولی دندان و نیش مار، واس ماس به روی بام ایشان، باز شاهی رتیل و گربه بر دیوار، واس ماس بقیه...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 اردیبهشت 1394 17:06
اگر استراحت کافى داشته باشید، ورزش کنید، هرگز از روغن اشباع با ترانس بالا استفاده نکنید، الکل مصرف نکنید و حتى المقدور از استرس بدور باشید... . . . . باز هم خواهید مُرد! پس هر کارى دلتون میخواد بکنید.... روزگار بر ما ایرانیها وفایی نداشت گوجه کاشتیم سرما نذاشت خیار کاشتیم بازار نداشت تریاک کاشتیم پاسگاه نذاشت بز...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 اردیبهشت 1394 17:06
کاش می شد خنده را تدریس کرد کارگاه خوشدلی تاًسیس کرد کاش می شد عشق را تعلیم داد ناامیدان را امید و بیم داد شاد بود و شادمانی را ستود با نشاط دیگران ، دلشاد بود کاش می شد دشمنی را سر برید دوستی را مثل شربت سر کشید دشمن بی رحمی و اجحاف بود دوستدار نیکی و انصاف بود کاش می شد پشت پا زد بر غرور دور شد از خود پسندی، دور دور...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 اردیبهشت 1394 17:04
حتما بخونید خیلی زیباست ﺷﺒﻲ "ﺳﻠﻄﺎﻥ " ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﻣﻴﻜﺮﺩ ﻭ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﺨﻮﺍﺑﺪ؛ ﺑﻪ ﺭﯾﺲ ﻣﺤﺎﻓﻈﺎﻧﺶ ﮔﻔﺖ : ﺑﯿﺎ ﺑﺼﻮﺭﺕ ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺮﻭﯾﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺣﺎﻝ ﻣﻠﺖ ﺧﺒﺮ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ . ﺳﻠﻄﺎﻥ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻣﺤﺎﻓﻆ ﻣﺨﺼﻮﺻﺶ ﺑﺮﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ . ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﮔﺸﺖ ﻭ ﮔﺬﺍﺭ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻣﺮﺩﯼ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﺭﺩ ﻣﯿﺸﻭﻧﺪ ﻭ ﺍﻋﺘﻨﺎﯾﯽ ﺑﻩ ﺍﻭ ﻧﻤﯿﮑﻨﻨﺪ ! ﻭﻗﺘﯽ...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 اردیبهشت 1394 17:03
توی یکی از فیلم های جیمز باند، یک دیالوگ جالب بود! هنرپیشه نقش منفی به جیمز باند گفت: "وقتی بچه بودم موش های صحرائی به مزرعمون حمله کردند و تمام محصول هامون را خوردند... مادر بزرگم چند تاشون را انداخت توی یک قفس و بهشون غذا نداد تا از گشنگی شروع کردند هم دیگه را بخورند... دو سه تا موشی که آخر سر موندند را آزاد...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 اردیبهشت 1394 17:01
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 اردیبهشت 1394 17:00
""دوست""که باشی فرقی نمیکند منطقه زندگی من کجاست و تو کجایی...!! سطح تحصیلات من چقدره و تو چه مدرکی داری....!! دور باشی یا نزدیک.... رفاقت فاصله ها را پرمیکند... گاهی با حرف گاهی باسکوت.... دوست که باشی فرقی نمیکند....ازکدام فصلیم یا کدام نسل.... رفیق بودنمان به تمامی نداشته هایمان می ارزد...
-
بیچاره نسل بعد ما!
شنبه 12 اردیبهشت 1394 16:59
بیچاره نسل بعد ما! تو امتحان تاریخ باید برای سه نمره فرق توافق هسته ای و تفاهم هسته ای و بیانیه مطبوعاتی هسته ای رو بطور کامل شرح بدن!
-
دل چوب
شنبه 12 اردیبهشت 1394 16:59
بر سر مزرعه سبز فلک باغبانی به مترسک میگفت دل تو چوبین است و ندانست که با زخم زبان دل چوب هم میشکند...!!!
-
چوبین
شنبه 12 اردیبهشت 1394 16:57
بر سر مزرعه سبز فلک باغبانی به مترسک میگفت دل تو چوبین است و ندانست که با زخم زبان دل چوب هم میشکند...!!!
-
بیچاره نسل بعد ما!
شنبه 12 اردیبهشت 1394 16:57
بیچاره نسل بعد ما! تو امتحان تاریخ باید برای سه نمره فرق توافق هسته ای و تفاهم هسته ای و بیانیه مطبوعاتی هسته ای رو بطور کامل شرح بدن!
-
اتفاقی که افتاده
شنبه 12 اردیبهشت 1394 16:56
بگذار هر چه نمی خواهند بگوئیم بگذار هر چه نمی خواهیم بگویند باران که بیاید از دست چترها کاری بر نمی آید ما، اتفاقی هستیم که افتاده ایم !
-
نمی شودقدمی برداشت بدون آنکه کسی برنجد?
شنبه 12 اردیبهشت 1394 16:55
دلم به حال پروانه ها میسوزد وقتی چراغ راخاموش می کنم، وبه حال خفاش هاوقتی چراغ راروشن می کنم...نمی شودقدمی برداشت بدون آنکه کسی برنجد?
-
چراغ نفتی
شنبه 12 اردیبهشت 1394 16:54
ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﻣﺎﻫﺎ ﺗﻮ ﺩﻝ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﺁﺩﻣﺎ ﻫﻤــــﺰﻣﺎﻥ ﺑﺎ "ﺧﺎﻣــــﻮﺵ ﺷـــــﺪﻥ ﻧـــﺖ" "ﺧﺎﻣــــــﻮﺵ ﻣﯽ ﺷﯿـــــﻢ" واسه همین یه چراغ نفتی بذارید کنج دلتون حتما
-
پتو از وسط پاره شد…
شنبه 12 اردیبهشت 1394 16:53
دیشب از جردن با پورشه رد میشدم… یه دفه یه بچه پرید جلو ماشینم…. همچین زدم رو ترمز!!!!! . . . . . . . پتو از وسط پاره شد……
-
منو بذاااار زمیییییین
شنبه 12 اردیبهشت 1394 16:52
توی این دور زمونه آدم های خوب خیلی کم پیدا میشن اما بعضی از این ادما هم انقدر خوبن باید بذاریشون زیر بغلت بزنی به چاک ! . .ای بااااابااا... حالا منو کجا میبرین؟؟؟؟! آهای ! منو بذاااار زمیییییین ...
-
جوانه شعور
شنبه 12 اردیبهشت 1394 16:51
بیا کتابهایمان را در باغچه خاک کنیم شاید شعور جوانه بزند !
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 اردیبهشت 1394 16:50
همیشه میشه تموم کرد... فقط بعضی اوقات دیگه نمیشه دوباره شروع کرد... مواظب همدیگر باشید ! از یه جایی بــه بعد...............دیگه بزرگ نمیشیم؛ پـیــــــــــر میشیم! از یه جایی بــه بعد............. دیگه خسته نمیشیم؛ می بُــــــــــــریم! از یه جایی بــه بعد..........دیـگه تــکراری نیستیم؛ زیـــــــــــادی...
-
"زندان مرکزی"
شنبه 12 اردیبهشت 1394 16:47
کارگری شغل شرافتمندانەای است انسان نان بازوهایش را میخورد هرچند خیلی وقت ها گرسنە ماندەام دروغ و ناسزا شنیدەام بیکار بودەام اما هرگز حاضر نیستم در ساختمانی کار کنم کە قرار است روزی بر سر در آن بنویسند: "زندان مرکزی"
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 اردیبهشت 1394 16:43
یه مگسه تو خونمون هست اینقد نکشتیمش پیر شده دیگه نمیتونه پروازکنه . . . . . . . . . تو خونه با پیژامه راه میره برا خودش سیگار میکشه
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 اردیبهشت 1394 16:43
حتی اگه کسی بهت بدی کرد بازم هیچ وقت قلبش رو نشکون…!! چون فقط یه قلب داره…!! بزن دندوناشو بشکن که ۳۲ تا داره لامصب…!!
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 اردیبهشت 1394 16:42
ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺮﻭﻉ ﺗﺒﻠﯿﻐﺎﺕ شورای شهر . . . ﭼﺴﺒﺎﻧﺪﻥ ﺍﻋﻼﻣﯿﻪ ﻓﻮﺕ ﺭﻭﯼ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﺷﺪ . . . . . . . . ﺩﺭ ﺩﻭﺭﻩ ﻗﺒﻠﻰ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﮐﺮﻣﻌﻠﯽ 1ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺭﺃﻯ ﺁﻭﺭﺩ . . . !!!
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 اردیبهشت 1394 16:41
انسانها عاشق شمردن مشکلاتشان هستند اما لذتهایشان را نمیشمارند اگر آنها را هم میشمردند میفهمیدند که به اندازه کافی از زندگی لذت بردهاند …
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 اردیبهشت 1394 16:40
حیف که ثروت درست حسابی ندارم.... اگه داشتم مشتمو میکوبیدم به دیوار و با بغض میگفتم: حاضرم همه ثروتمو بدم فقط یک لحظه ارامش داشته باشم خعععععلییییی با کلاسه لامصتتتب^_^
-
یواش یواش
شنبه 12 اردیبهشت 1394 16:39
یواش یواش داریم از شرایط بخور و نمیر به شرایط نخور و بمیر تغییر وضعیت میدیم!... باشد که رستگار شویم...