لالا لا لا
نخواب دنیا خسیسه
واسه کم آدمی خوب مینویسه
یکی لباش تو خوابم غرق خندست
یکی پلکاش تو خوابم خیسه خیسه...
همه ما را از
" چوب خدا " ترساندند
ولی
یکی
به " بوسه خدا "
امیدوارمان نکرد!
ولی من به تو میگویم
خداوندی که همیشه کلامش را با " الرحمن و الرحیم " آغاز میکند
بسیار بخشنده تر و بزرگتر از تصور ماست
بارش بوسه های "بی منت" خداوند را برایتان آرزومندم
برای ابدی شدنِ عشق،
باید رفت ما بین دوتا آینه
خواستم برما ولی نمیدونم چرا هر دوتا آیینه شکستن... شاید وسطشونو خوب پیدا نکرده بودم
دوست عزیز اگر روزی دیدی دشمن داری
بدان یک جا یک کرمی ریخته ای
الزاما دلیل بر موفقیت شما نیست !
ﺑﻪ ﺳﻬﺮﺍﺏ ﺳﭙﻬﺮﯼ ﺷﯿﺮ ﮐﺎﮐﺎﺋﻮ ﺩﺍﺩﻥ
ﻧﮕﺎﺵ ﮐﺮﺩ ﮔﻔﺖ:
...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﻧﺎﻣﻮﺳاً دیگه شیر ﺭﺍ ﮔﻞ ﻧﮑﻨﯿﺪ |:
بابام مودمو گذاشته بغل دستش، هر وقت کارمون داره دیگه صدامون نمی کنه !!
مودمو خاموش می کنه....
یکی یکی از اتاق خارج می شیم!!
.
.
.
.
لامصب مثل حشره کش عمل می کنه
لب دریا نشسته بودم پرنده عشق آمدو گفت:
برای دوستت نامه ای بنویس،
گفتم قلم ندارم
گفت از پرم بگیر، گفتم جوهر ندارم
گفت از خونم بگیر، گفتم ورق ندارم
.
.
.
گفت دهنت سرویس...
توکه هیچی نداری غلط میکنی لب دریا میشینی
.
از پرنده عشق توقع نداشتم واقعا
[Forwarded from R Teymoorpoor]
قشنگ ترین جمله ای که میشه از یه نفر شنید چیست؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
پولو
ریختم به حسابت
وااااالاااااااااا...............
ازحرفای عشق و عاشقی هم خیلی قشنگتره.......
کلافه ام از حس ناسپاسیم!
وقتی دیدم پسرمعلولی خطاب به افریدگارش گفت:
خدایا شکرت.
مرادرمقامی خلق کرده ای که هرکس مرا میبیند تورا شکر میکند!
ﺑﻪ عمه ﺍﻡ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﺑﺎ ﮐﻠﯽ ﺫﻭﻕ ﻭ ﺷﻮﻕ ﮔﻔﺘﻢ :
عمه! ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﯿﺎﻡ ﺍﻭﻥ ﺟﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻢ
ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ میگه : ﺧﻮﺏ ﺍﯾﻦ ﺟﺎ ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﺮﯼ ﭘﯿﺸﺶ؟
اینجاست که میفهمم فحش هایی که به عمه میدن بی دلیل نیست
آرزو میکنم پول تو کیفتون مثل ابروهاتون و سیبیلاتون باشه تا بر میدارید فرداش در اومده باشه
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خداییش آرزوی قشنگی کردماااااااا
ناهار برنج هندی خوردم.رفتم بیرون یه دوری بزنم..
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
هر درختی می دیدم دوس داشتم دستمو دورش حلقه کنم و بچرخم....
هنگام بغض یک زن بهش نزدیکتر بشید!
و موقع بغض یک مرد ازش فاصله بگیرید!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
قبل خواب هم که حتما مسواک بزنید!
به پدر مادرتونم نیکی کنید!
همین دیگه...
فعلا نصیحتی ندارم
[Forwarded from T - Logix Em]
چوپانی تعریف میکرد، گاهی برای سرگرمی با یک چوبدستی دم در آغل گوسفندان می ایستادم و هنگام خارج شدن گوسفندان،چوبدستی را جلوی پایشان می گرفتم،طوری که مجبور به پریدن از روی آن می شدند.
پس از آنکه چندین گوسفند از روی آن می پریدند،چوبدستی را کنار می کشیدم،اما بقیه گوسفندان هم با رسیدن به این نقطه از روی مانع خیالی می پریدند.
تنها دلیل پرش آنها این بود که گوسفندان جلویی در آن نقطه پریده بودند!!!!!!
گوسفند تنها موجودی نیست که از این گرایش برخوردار است.
تعداد زیادی از آدمها نیز مایل به انجام کارهایی هستند که دیگران انجامش میدهند؛ مایل به باور کردن چبزهایی هستند که دیگران به آن باور دارند؛ مایل به پذیرش بی چون و چرای چیزهایی هستند که دیگران قبولش دارند.
وقتی خودت را هم صدا با اکثریت می بینی،وقت آن است که بنشینی و عمیقا فکر کنی!!!!
"دیل کارنگی"
آسمان طنز
روزش سیاه میشود
وقتی خورشید متن
به پای کوه تلخ می افتد
هوای دل مرا بس که نگاه داشتید
چرا که نازکش نشکد
نبوغ طنز مرا را هم غبار هوا گرفت
وقتی کوچکی دستانی هستند که اشکهایت را پاک کنند
وقتی بزرگ می شوی باید دستی باشی که اشکی را پاک کنی و خنده ای بر لبی بنشانی ...
و این چه زیباست ...
شاید به قیمت گریستن خودت ...
همه آدمها با هم برابرند ، اما دخترها پرطرفدارترند .
همه آدمها با هم برابرند ، اما بچهها واجبترند .
همه آدمها با هم برابرند ، اما خانمها مقدمترند .
همه آدمها با هم برابرند ، اما سیاهها بدبختترند و سفیدها برترند...
البته تبعیضی در کارنیست .
در کل همه آدمها با هم برابرند ، اما بعضیها برابرترند..
برادلی منتظر بود تا سخنرانی اش را ایراد کند. پیشخدمتی که مشغول کار بود، تکه ای کره در بشقاب او گذاشت.
برادلی به او گفت: "ببخشید ممکن است من دوتکه کره داشته باشم؟"
پیشخدمت جواب داد: "خیر! هرنفر، یک تکه !".
برادلی گفت: "گمان می کنم شما مرا بجا نیاوردید. من بیلی برادلی، فارغ التحصیل آکسفورد، بازیکن حرفه ای بسکتبال، قهرمان جهان و سناتور ایالات متحده هستم".
پیشخدمت گفت: "خب، شاید شما هم نمی دانید من چه کسی هستم؟ "
برادلی گفت: "نه، نمی دانم. شما چه کسی هستید؟".
پیشخدمت گفت: "من مسئول کره ها هستم".!!!
نتیجه اخلاقی: هر وقت ما به سطحی از توسعه یافتگی رسیدیم که اینجور مسئولانی برای "کره های کشورمان" تربیت کردیم مشکل فسادهای هزار هزار میلیاردی و بدبختی و فقر و فلاکت ها و غیره مان هم حل خواهد شد!!
دیروز قصد داشتم دست اتفاق را بگیرم تا نیفتد !
اما امروز فهمیدم که اتفاق خواهد افتاد،
این ما هستیم که نباید با او بیفتیم ...!
روزگارتان پر از اتفاقهای قشنگ....!!!
این روزهایم به تظاهر می گذرد… تظاهر به بی تفاوتی، تظاهر به بی خیالی، به اینکه دیگر هیچ چیز مهم نیست… اما… چه سخت است این نمایش
هیشکی که نمیدونه امروز روز ماس!
لااقل خودمون به خودمون تبریک بگیم
روز سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان
یا همون روز سمپاد گرامی باد!!
روزم مبارک
*
*
*
*
*
*
الان همه فهمیدین من تیزهوشم؟
یا بیشتر توضیح بدم؟؟؟
ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺟﻬﺎﻥ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﮐﻤﺒﻮﺩ ﻏﺬﺍ ﺩﺭ ﺳﺎﯾﺮ ﮐﺸﻮﺭ ﻫﺎ ﻧﻈﺮ ﺑﺪﻫﻨﺪ...؟!
ﮐﺴﯽ ﻧﻈﺮ ﻧﺪﺍﺩ!!
ﭼﻮﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺁﻓﺮﯾﻘﺎ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﺴﺘﻨﺪ "ﻏﺬﺍ" ﭼﯿﺴﺖ!
ﻣﺮﺩﻡ ﺁﺳﯿﺎ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﺴﺘﻨﺪ "ﻧﻈﺮ" ﭼﯿﺴﺖ!
ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺭﻭﭘﺎ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﺴﺘﻨﺪ "ﮐﻤﺒﻮﺩ" ﭼﯿﺴﺖ!
ﻣﺮﺩﻡ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﺴﺘﻨﺪ "ﺳﺎﯾﺮ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎ" ﭼﯿﺴﺖ!
مورد داشتیم آقاهه به خانومش اس داده 30min صبر کن الان میام
.
.
.
.
.
.
.
.
هیچی دیگه الان سه
ماهه خانوم گیر داده سیمین کیه!؟؟؟!!؟
.
.
.
سیمین هر کجا هستی بیا یه خونواده رو از هم پاشوندی ! -_-
دوستان هرکی این پستو دید به اشتراک بزاره سیمین زودتر پیدا شه !
اصلا با راننده درباره مقدار کرایه صحبتی نکردم از بابت پول هم نگران نبودم
اما وسط راه که بیابان بود، دست کردم تو جیب راست شلوارم ولی پول نبود…!
جیب چپ نبود… جیب پیرهنم!
نبود که نبود … گفتم حتما تو کیفمه!
اما خبری از پول نبود…
به راننده گفتم: اگر کسی رو سوار کردی و بعد از طی یک مسیری به شما گفت که پول همراهم نیست، چیکار میکردی ؟!!
گفت: به قیافه اش نگاه می کنم!
گفتم : الان فرض کن من همان کسی باشم که این اتفاق براش افتاده…!!!
یکدفعه کمی از سرعتش کم کرد و نگاهی از آینه به من انداخت
و گفت : به قیافه ات نمیاد که آدم بدی باشی ، می رسونمت …
.
خدای من!
من مسیر زندگی ام رو با تو طی کردم به خیال اینکه توشه ای دارم
اما الان هرچه نگاه می کنم ، می بینم هیچی ندارم، خالیه خالی ام …
فقط یک آه و افسوس که مفت عمرم از دست رفت …
خدایا ما رو می رسونی؟؟؟
یا همین جا وسط این بیابان سردرگمی پیاده مون میکنی؟؟؟!