آن مرد آمد
آن مرد با یک بغل قطعنامه آمد ...
و ارابه مرد گاریچی
از نفس افتاد
و لبخند سرپرست خانوار
بر لب خشکید
و کاغذ پاره ها را باد یکی یکی با خود آورد
و انگشت سبابه ارز فروش میدان فردوسی
دچار سرگیجه شمارش شد
و جمشید بسم الله ، تیتر یک گیشه های روزنامه فروشی
و آرایه اختلاس ، سرود ای ایران را
به ابتذال کشید ...
و آن مرد ......چه ساده رفت
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی ....
چه دردناکست هیجده ماه گفتگو و مذاکره برای بی اثر کردن آنچه آن مرد رفته ، کاغذ پاره خوانده بود ...