پست های تلگرام

مطالب و طنز های زیبا برای تلگرام و معرفی گروههای تلگرام و پست برای تلگرام

پست های تلگرام

مطالب و طنز های زیبا برای تلگرام و معرفی گروههای تلگرام و پست برای تلگرام

نگرانی

فقط 2 چیز توی دنیا هست که باید نگرانش باشی:
این که ببینی سالمی یا مریضی...؟
اگه سالمی که نگرانی نداره، اگه مریضی 2چیز هست که باید نگرانش باشی:
این که میمیری یا زنده میمونی؟
اگه زنده میمونی که نگرانی نداره، اگه میمیری 2 چیز هست که باید نگرانش باشی:
این که میری بهشت یا جهنم؟
اگه میری بهشت که نگرانی نداره، اگه میری جهنم.......
.
.
.
.
اونجا اونقدر آشنا میبینی که اصلا جای نگرانی نیست....
پس هیچ چیز ارزش نگرانی نداره.....
شاد باش..

چند پریسکه


آمده ام زجایی
که نگفته اند به من
درد شمردن نمی داند


درد هایم بروز شده اند
غم هایم همیشه آنلاین
هرچه کلیک می کنم
سلامتی بالا نمی آید


ای دوست قبولم کن وجانم بستان
مستم کن وز هر دو جهانم بستان
با هر چه دلم قرار گیرد بی تو
آتش به من اندر زن و آنم بستان


دوستت ندارم
اینقدر که فکر می کنی
آنقدر دوستت دارم
که فکرش را هم نمی کنی!

دلت را به پایه هایش
گره نزن
میزها ثابتند
صاحبانشان عوض می شوند


به همدردیم بیا بهار
که سوز زمستان کشیده ام


پرتاب کن سکه را
شیر هم که بیاید
ما خط خطی روزگاریم


پرنده ای زیر زبانم زندانی ست
هر وقت صدای پای تو می آید
فریاد می زند
آزادی


سفره ی من
پراز غم
سفره خالی هاست


کاشتن خوب است
میتوانی گل بکاری در گلدان
یا گلوله
در کاسه ی سر دشمن


دلم به حال آسمان می سوزد
وقتی
راهی برای پرواز نیست


اگر میدانستم،
زمین خورنده گوشت جانم میشد،
هرگز روی زمین،
با غرور راه نمی رفتم


تکیه بر جدول
حل می کرد
نداریش را، در نگاه مردم


چه بگویم
به سایه ی مردانی
که پایشان
ان سوی میله هاست

مروارید
ندانست که صدف
طعمه صیاد
برای صید اوست

کوچه ها...
بوی دلتنگی میدهند
از وقتی که آدمها همه سنگ شده اند!

دربند

ﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ .شاه ایران ﺷﻬﺮﺩﺍﺭتهران ﺭﺍﺍﺣﻀﺎر ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ
ﺭﻭﺯ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﭘﺎﯼ ﮐﻮﻩ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﺮﺍﯼ
ﺗﻔﺮﯾﺢ ﺑﻪ ﺑﺎﻻ ﺑﺮﻭﻧﺪ
ﻓﮑﺮﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﮐﻨﯿﺪ
ﻃﺮﯾﻘﻪ ﺗﻬﯿﻪ ﺑﻮﺩﺟﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﮐﻨﯿﺪ
ﺷﻬﺮﺩﺍﺭ 2ﻫﻔﺘﻪ ﻣﻬﻠﺖ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻌﺪ 2 ﻫﻔﺘﻪ ﺑﺎﻣﺪﺍﺭﮎ ﻭ ﻧﻘﺸﻪ ﻧﺰﺩ ﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ ﺁﻣﺪﻩ ﻭ ﮔﻔﺖﺑﺮﻧﺎﻣﻪﺭﯾﺰﯼ
ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ- ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﺎﺭ ﻓﻼﻥ ﺗﻌﺪﺍﺩﮐﺎﺭﮔﺮ- ﻓﻼﻥ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﻟﻮﺍﺯﻡ ﻭ ... ﺍﺣﺘﯿﺎﺝ ﺍﺳﺖ
ﺭﺿﺎﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ ﭘﻮﻟﺶ ﭼﯽ
ﺷﻬﺮﺩﺍﺭ ﮔﻔﺖ ﻗﺮﺑﺎﻥ ﻓﮑﺮ ﺁﻧﺮﺍ ﻫﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ ﻗﺮﺍﺭﺷﺪ ﺍﺯ ﻣﺠﻠﺲ ﺑﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﭼﻨﺪﺷﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻣﺎﻟﯿﺎﺕ ﮔﻮﺷﺖ ﻭ
ﻧﺎﻥ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﮐﻨﺪﺗﺎﺑﺘﻮﺍﻧﯿﻢ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﻭ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﻋﻤﺮﺍﻧﯽ ﻣﺪ ﻧﻈﺮ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﯿﻢ.
ﺭﺿﺎﺷﺎﻩ ﺑﺮﺍﻓﺮﻭﺧﺖ ﻭ ﺯﯾﺮ
ﭘﺮﻭﻧﺪﻩ ﻫﺎﯼ ﺩﺳﺖ ﺷﻬﺮﺩﺍﺭ ﺯﺩﻭ ﮔﻔﺖ : ﻣﺮﺩﮎ ﻓﻼﻥ ﻓﻼﻥ ﺷﺪﻩ ﻣﻦ ﻣﯿﮕﻢ ﻓﮑﺮﯼ ﺑﮑﻦ ﮐﻪﺁﺳﺎﯾﺶ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ
ﻓﺮﺍﻫﻢ ﮐﻨﯽ ، ﺗﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ
ﺍﺭﺯﺍﻗﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﺍﻥ ﮐﻨﯽ؟ !
ﺍﮔﺮ ﺭﺍﺳﺖ ﻣﯿﮕﯽ ﺍﯾﻦ ﭘﻮﻝ ﺭﻭ ﺑﮑﺸﯿﺪﺭﻭﯼ ﻣﺎﻟﯿﺎﺕ ﻋﺮﻕ ﺧﻮﺭﯾﻬﺎ .
ﻣﻦ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺍﻡ ﺟﻮﺍﻧﺎﻧﯽ ﺑﯽ ﻋﺎﺭ ﭼﻄﻮﺭ ﻋﺮﻕ ﺧﻮﺭﯼ
ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻭ ﻣﯿﺮﻭﻧﺪ ﺁﻧﺠﺎ ﻣﺰﺍﺣﻢ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ .
!. ﻋﺮﻕ ﺭﻭ ﮔﺮﻭﻥ ﮐﻦ ﻫﺮﮐﺲ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻧﺨﻮﺭﻩ . - ﭼﺮﺍ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﮔﺮﻭﻧﯽ ﻣﺎﯾﺤﺘﺎﺝ ﻣﻠﺖ
ﺭﻭﻣﯿﺪﻫﯽ؟
ﻫﻤﯿﻨﮑﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺩﺭﺑﻨﺪ ﺑﺎﭘﻮﻟﯽﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﻣﺸﺮﻭﺑﺎﺕ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺷﺪ ﺳﺎﺧﺘﻪ شد!

انتگرال بگیر

یه آقایی که دکترای ریاضی محض داشته، هر چقدر دنبال کار می گرده بهش کار نمیدن!!
خلاصه بعد از کلی تلاش، متوجه میشه شهرداری تعدادی رفتگر بی سواد استخدام می کنه!!
میره شهرداری خودش رو معرفی می کنه و مشغول به کار میشه…!
بعد از دو سه ماه میگن همه باید در کلاسهای نهضت شرکت کنید! این بنده خدا هم شرکت می کنه!!
یه روز معلم محترم در کلاس چهارم، ایشون رو می بره پای تخته تا مساحت یک شکلی رو حساب کنه! تو این فکر بوده که انتگرال بگیره یا نه، که می بینه همه داد می زنن:


 انتگرال بگیر…!!
انتگرال بگیر!!

تشکر

وجدااااااااااااااااااااااااانن...
.
.
.
.
.
.
.
.

یک هفته اختلاسی نداشتیم چه برفو بارونی اومد.
باتشکر از دولتمردان ایران

شهر من چه خوب است!!!

شهر من چه خوب است!!!
پیران خرفتِ با ثروت،صاحب زیبا رویان میشوند در صورتی که دخترک تفکر و قلبش جای دیگریست!
مشکلی نیست خرده بگیر درشت مرا...
من تمام این اختلاف و تفاوت هارا از پول و ثروت میبینم که علم بهتر از ثروت نیست!
سوال احمقانه ای که سالها موضوع انشاهایمان بود !!!
هم اکنون با جسارت تمام،دیکته میکنم برای تمام آدمیان که :
ثروت برتر است از علم!
آری شهر من خوب است ...
 امان از حیوانات آدم نما ...

اگه بمیریم

آقا به دنیا اومدیم انقلاب شد
حرف زدیم جنگ شد
راه رفتیم کودتا شد
رفتیم مدرسه جنگ تموم شد
درس خوندیم هی نظامها عوض شد
رفتیم دانشگاه کنکور ول شد
رفتیم سربازی معافیت آزاد شد
رفتیم سرکار مملکت تحریم شد
خواستیم ازدواج کنیم طلا گرون شد
گفتیم بریم خارج پاسپورتمون دی پرت شد
با این شرایط که پیش میره فکر کنم مشکل از ما باشه اگه بمیریم شاید دنیا بهشت شد ..!

تست جالب

این تست رو یه استاد یار و عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت تهران طراحی کرده ...واقعا جالبه و درست در میاد همیشه



1.سن خودتون رو در نظر بگیرید
2.از عدد سن خودتون عدد 2 را کم کنید
3.عدد به دست امده را به علاوه 2 کنید
4. حال عدد سن شما به دست می آید





طراح : محمود احمدی نژاد (استادیار و عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت ایران)

جمله معروفی است

جمله معروفی است.

حتما آن را شنیده اید.

یا راهی خواهم یافت یا راهی خواهم ساخت.

جوانان در تمام شبکه های اجتماعی از این جور حرف ها زیاد می زنند حرف های لایک دار و قلب سوراخ کن.

اما خودتان هم دستتان آمده که فقط حرفش را می زنند.

می خواهیم اثبات کنیم که جوان معتاد امروز به شبکه های اجتماعی و روابط آلوده و مشغول در هرزیات دنیا نه راهی خواهد یافت و نه راهی خواهد ساخت.

از خودتان می پرسیم.

در بین اطرافیانتان چند نفر را سراغ دارید که بدون استخدام دولت یا جای دیگر شدن توانسته باشند یک فعالیت اقتصادی را یا بیابند یا بسازند؟

چند نفر را می شناسید که پول خوار دولت و شرکت های خصوصی نباشند و خودشان کسب و کاری راه انداخته باشند و راهیابی کرده باشند و یا راهسازی؟

نهایتا هم اگر این چنین باشند مغازه ای زده اند.

اگر هم باشند از قدیمی هایند.

همسن پدران ما.

و گرنه نقل جوان امروز این است.

فکر

توی یک جمع نشسته بودم بیحوصله بودم طبق عادت همیشگی مجله را برداشتم ورق زدم مداد لای آن را برداشتم تا جدولی را حل کنم . همینکه توی دلم خواندم سه عمودی
یکی گفت بگو بلند بگو
گفتم یک کلمه سه حرفیه
از همه چیز برتر است
حاج آقا گفت : پول
تازه عروس مجلس گفت : عشق
شوهرش گفت : یار
کودک دبستانی گفت : علم
حاج آقا پشت سر هم گفت : پول اگه نمیشه طلا ، سکه
گفتم : حاج آقا اینها نمیشه
گفت : پس بنویس مال
گفتم : حاج آقا بازم نمیشه
گفت : جاه
خسته شدم با تلخی گفتم : نه نمیشه
دیدم ساکت شد
مادر بزرگ پیر گفت :عمر
سیاوش که تازه از سربازی آمده بود گفت : کار
محسن خندید و گفت : وام
یکی از آن وسط بلند گفت : وقت
یکی گفت : آدم
دوباره یکی گفت : خدا
خنده تلخی کردم و مداد را گذاشتم سرجایش اما فهمیدم تا همه شرح جدول زندگی کسی را نداشته باشی حتی یک کلمه سه حرفی آن هم درست در نمی آید باید جدول کامل زندگیشان را داشته باشی بدون آن همه چیز بی معناست هرکس جدول زندگی خود را دارد هنوزبه آن کلمه سه حرفی جدول خودم فکر میکنم،،،،،،،
شاید کودک پابرهنه بگوید کفش
کشاورز بگوید برف
لال بگوید حرف
ناشنوا بگوید صدا
نابینا بگوید نور
ومن هنوز درفکرم... فکر

سخنی حکیمانه

سخنی حکیمانه

شخصی نزد حکیمی آمد و گفت:
آیا خبر داری فلان شخص درباره تو چنین و چنان میگوید و بسیار از تو غیبت و بدگویی نمود.
حکیم با تبسم رو به او کرد و جواب داد:
آن شخص تیری را بسویم پرتاب کرد اما به من نرسید،
پس چرا تو آن تیر را از زمین برداشتی و در قلب من فرو کردی ؟!!

یادمان نرود هیچوقت سبب نقل کینه ها و دشمنیها نباشیم.

باما

مرده داشت واسه بچه ده سالش توضیح میدادکه:
زمان ما آب نبود گاز نبود تلفن نبود مایکروفر نبود LCD و LED کسی نداشت و..
 یهو بچه اش میگه:
 .
 .
 .
 .
 داری حال میکنی با ما زندگی میکنیا!¡!¡!

احساس

اگر کسی احساست را نفهمید ،
مهم نیست ...
سرت را بالا بگیر ،
و لبخند بزن ...
فهمیدن احساس ،
کار هر آدمی نیست ... !
احمد شاملو

نوروز94 خجسته باد

درود بر فرزندان پارس و میراث داران کورش بزرگ.شاهزادگان پارسی

آغاز سال ۷۰۴۰ آریایی

سال ۳۷۵۳ زرتشتی

۲۵۷۴ هخامنشی

و ۱۳۹۴ خورشیدى



.

.

.

“نوروز”

یادگار دین زرتشت

مهر کورش

جام جمشید

تیرآرش

خون سهراب

رخش رستم

عشق بابک

بزرگترین جشن ایرانیان

 خجسته باد

تقدیم به تمام بانوان ایران زمین

چه خوب گفت دکترشریعتی که:؛

زن اگر پرنده آفریده میشد؛حتمأ «طاووس »بود
اگر حیوان بود؛ حتمأ «آهو »بود
اگر حشره بود ؛ حتمأ «پروانه» بود
اما او« انسان »آفریده شد ...
تا« خواهر »و «مادر» باشد و ...«عشق »...
زن چنان «بزرگ» است که «اشرف موجودات»خداست
تا حدی که یک گل او را راضی می کند ٬
و یک کلمه او را به کشتن می دهد...

پس ای مرد مواظب باش !!!

زن از سمت چپ نزدیک قلب ساخته شده
تا او را در «قلبت »جا دهی...
شگفت انگیز است
زن در کودکی درهای برکت را به روی «پدرش» میگشاید...
در جوانی دین «شوهرش» را کامل می کند ...
و هنگامیکه «مادر» می شود ... (بهشت زیر پای اوست)
قدرش را بدانیم....

تقدیم به تمام بانوان ایران زمین..

بانو

وقتی که قرن ما پر از سیمان و سنگ است
بانو کنــارت زندگــــــی کـــردن قشنگ است
تا آمـــدی انـــــدوه هایــــــم بـر طـــــرف شد
احوال من امروزهــــا شـــور و جفنـــگ است
تـــاریــــکی دنـــــیـــــــای مـــــن را زود بـردی
این روزهــــا دنیـای مـــــن پر نور و رنگ است
ماهم شدی و خیـــــره می مـــانم به رویــت
گویی نگـــاه من همــان چشـــم پلنگ است
با تـــــو تمـــــام لحـــــظه هایــــم عشق دارد
بی تو دلــــم بی وقفه و بسیـــــار تنگ است
با مــــن بمـــان و زندگـــــی کن تـا نــگویــــم
پای تمــــام لحظه هایـــم بـــی تو لنگ است
بــایــد بگــویـــم قلب مــن منزلگــه تــوســت
حالا کـــه بین منطق و احسـاس جنگ است

امروز هست

میان هزاران دیروز امروز وشاید میلیونها فردا فقط یک امروز هست امروز را بخند وشاد باش

دوباره ﻣﺜﻞ

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

بازگشت

یه جوان پس از سال ها دورى از وطن به وطنش بازگشت... أو هواپیما که پیاده شد، ساکشو زمین گذاشت و سجده کرد و خاک وطنش را بوسید... سرشو که بلند کرد دید ساکش نیست...



به ایران خوش آمدید

بــاور نکـــن

آزاد شو از بند خویش، زنجیر را باور نکن
اکنون زمان زندگیست، تاخیر را باور نکن

حرف از هیاهو کم بزن، از آشتی ها دم بزن
از دشمنی پرهیز کـن، شمشیر را باور نکـن

خود را ضعیف و کم ندان، تنها در این عالم ندان
تو شـــاهکـار خلــقتی، تحــــقیر را بــاور نکـــن

بر روی بوم زندگی، هر چیز می خواهی بکش
زیبا و زشتش پای توست، تقــدیر را باور نکــن

تصویر اگر زیبا نبود، نقاش خوبی نیستی
از نو دوباره رســم کن، تصویر را باور نکن

خالق تو را شاد آفرید، آزاد آزاد آفرید
پرواز کـــن تا آرزو، زنجیر را باور نکن

باز هم من زنده ام

باز هم من زنده ام،آه ای خدا متشکرم!
باز باران برغبارشیشه ها، متشکرم!
باز هم بیداری و خمیازه و صبحی دگر،
دیدن آینه و نور و صدا، متشکرم!
باز هم یک سفره و یک چای داغ و نان گرم،
فرصت دیدار تو در این فضا، متشکرم!
بار دیگر میتوانم بو کنم از پنجره،
یاس خیس خانه همسایه را متشکرم!
گرچه در این وقت پر، گهگاه یادت میکنم،
خاطرم جمع است میبخشی مرا، متشکرم!
**حمید مصدق**

ومن هنوز درفکرم فکر

توی یک جمع نشسته بودم بیحوصله بودم طبق عادت همیشگی مجله را برداشتم ورق زدم مداد لای آن را برداشتم همینکه توی دلم خواندم سه عمودی
یکی گفت بگو بلند بگو
گفتم یک کلمه سه حرفیه
از همه چیز برتر است
حاج آقا گفت : پول
تازه عروس مجلس گفت : عشق
شوهرش گفت : یار
کودک دبستانی گفت : علم
حاج آقا پشت سر هم گفت : پول اگه نمیشه طلا ، سکه
گفتم : حاج آقا اینها نمیشه
گفت : پس بنویس مال
گفتم : حاج آقا بازم نمیشه
گفت : جاه
خسته شدم با تلخی گفتم : نه نمیشه
دیدم ساکت شد
مادر بزرگ پیر گفت :عمر
سیاوش که تازه از سربازی آمده بود گفت : کار
محسن خندید و گفت : وام
یکی از آن وسط بلند گفت : وقت
یکی گفت : آدم
دوباره یکی گفت : خدا
خنده تلخی کردم و مداد را گذاشتم سرجایش اما فهمیدم تا همه شرح جدول زندگی کسی را نداشته باشی حتی یک کلمه سه حرفی آن هم درست در نمی آید باید جدول کامل زندگیشان را داشته باشی بدون آن همه چیز بی معناست هرکس جدول زندگی خود را دارد هنوزبه آن کلمه سه حرفی جدول خودم فکر میکنم،،،،،،،
شاید کودک پابرهنه بگوید کفش
کشاورز بگوید برف
لال بگوید حرف
ناشنوا بگوید صدا
نابینا بگوید نور
ومن هنوز درفکرم فکر

دلخوش

دلخوش به شعار اعتدالیم
الحق که چقدر خوش خیالیم
پیوسته دچار ضدحالیم
بگذار که اندکی بنالیم
وضعیت ما اگر که حاد است
تقصیر ز احمدی نژاد است

از پاقدم شما حسن جان
شد روزی و رزق ما دوچندان
کلا متحول شده ایران
اجناس شده چقدر ارزان
گر قیمت گوشت و نان زیاد است
تقصیر ز احمدی نژاد است

تو از سر مملکت زیادی
منت به سر همه نهادی
تو عاشق نقد و انتقادی
یک دکتر خیلی باسوادی
گر منتقد تو بی سواد است
تقصیر ز احمدی نژاد است

تو شیخ همیشه دیپلماتی
حلال تمام مشکلاتی
واسه همه میکنی تو قاطی
دلبسته به این مذاکراتی
گر زحمت هسته ای به باد است
تقصیر ز احمدی نژاد است

ای حاج حسن چقدر مردی
با رانت و فساد در نبردی
به به که تو واقعا چه کردی
امروز اگر چنانچه فردی
مشغول به سوء استفاده است
تقصیر ز احمدی نژاد است
 
تو جنبه انتقاد داری
کابینه با سواد داری
شخصیتی چون جواد داری
داعیه اقتصاد داری
گر گیر به کار اقتصاد است
تقصیر ز احمدی نژاد است

از برکت این کلید تدبیر
اوضاع دوباره کرده تغییر
روباه شده برای ما شیر
البته حسن نداشت تقصیر
گر دشمن دوباره شاد است
تقصیر ز احمدی نژاد است

آهنگ مذاکره شده ساز
پیداست نتیجه اش از آغاز

محو تماشای بهاریم

ما هردو، در این صبح طربناک بهاری
 از خلوت و خاموشی شب، پا به فراریم
 ما هر دو، در آغوش پر از مهر طبیعت
 با دیده جان، محو تماشای بهاریم
.

خرید عید

بیاید امسال برای عید خرید نکنیم...

بزارید پولتون تو بانک باشه؛ شاید یه بیچاره ای احتیاج به یک اختلاس داشته باشه !!

زن و بچه هاشون اون سر دنیا منتظرن

ﺳﺌﻮﻝ

ﺩﺭﺳﺎﻝ 1354 ﺷﻬﺮﺩﺍﺭ ﻭﻗﺖ ﺗﻬﺮﺍﻥ ‏( ﻏﻼﻣﺮﺿﺎ ﻧﯿﮏ ﭘﯽ ‏)
ﺑﻪ ﺩﻋﻮﺕ ﺷﻬﺮﺩﺍﺭ ﺳﺌﻮﻝ ‏( ﭘﺎﯾﺘﺨﺖ ﮐﺮﻩ ﺟﻨﻮﺑﯽ ‏) ﺑﻪ ﮐﺮﻩ
ﻣﯿﺮﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺧﻮﺍﻧﺪﮔﯽ ﺩﻭ ﺷﻬﺮ
ﺍﻣﻀﺎ ﻣﯿﺸﻪ ,ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﺻﻠﯽ ﺗﺮﯾﻦ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺳﺌﻮﻝ ﺑﻨﺎﻡ
ﺗﻬﺮﺍﻥ ﻧﺎﻣﮕﺬﺍﺭﯼ ﻣﯿﺸﻪ ﻭﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺍﺻﻠﯽ ﺗﻬﺮﺍﻥ
ﺳﺌﻮﻝ ﻧﺎﻣﮕﺬﺍﺭﯼ ﻣﯿﺸﻪ ,
ﺷﻬﺮﺩﺍﺭ ﻭﻗﺖ ﺳﺌﻮﻝ ﺩﺭ ﺣﯿﻦ ﻋﻘﺪ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩ ﻭﺩﺭ ﺩﻓﺘﺮ
ﯾﺎﺩﺑﻮﺩ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﯼ ﺭﻭ ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﻪ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺟﺎﻟﺒﻪ :
)) ﺍﻣﯿﺪﻭﺍﺭﻡ ﺭﻭﺯﯼ ﺷﻬﺮ ﺳﺌﻮﻝ ﻧﯿﺰ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺷﻬﺮ
ﭘﯿﺸﺮﻓﺘﻪ ﺍﯼ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﺸﻮﺩ((
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﮔﺬﺷﺖ 38 ﺳﺎﻝ ﺍﺯ ﺍﻥ ﺗﻔﺎﻫﻢ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺳﺌﻮﻝ ﺩﺭ
ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﺗﻮﺑﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ
ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺳﺌﻮﻝ ﺑﻪ ﺍﺻﻠﯽ ﺗﺮﯾﻦ ﻭ ﮔﺮﺍﻥ ﺗﺮﯾﻦ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﮐﺮﻩ
ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﺪﻩ ﺩﻓﺎﺗﺮ ﺷﺮﮐﺖ ﻫﺎﯼ ﻋﻈﯿﻢ ﺗﺠﺎﺭﯼ ﺻﻨﻌﺘﯽ ﻭ
ﺷﺮﮐﺖ ﻫﺎﯼ ﺑﺰﺭﮒ ﺟﻬﺎﻥ ﻣﺎﻧﻨﺪ , ﺳﺎﻣﺴﻮﻧﮓ , ﺍﻝ ﺟﯽ , ﯾﺎﻫﻮ
ﻭ ﮔﻮﮔﻞ ﻭﻣﺎﯾﮑﺮﻭﺳﺎﻓﺖ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺧﯿﺎﺑﻮﻧﻪ !!!
ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﺟﻠﻮﻩ ﯼ ﻣﻌﻨﯽ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﻪ
ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﯾﺎﻓﺘﮕﯽ ﺩﺭ ﺩﻭ ﮐﺸﻮﺭ ﺑﺨﺸﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ ,
ﻣﻌﻨﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﺍﯾﺮﻭﻧﯽ ﻫﺎ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﺎﻣﻞ ﺍﺳﺖ !!!

بدنیا اومدیم

کلا ما یه جایی بدنیا اومدیم که رو خط تهدید واقع شده، یا نتانیاهو تهدید میکنه یا رئیس ناجا...








 بعد هر چی تهش موند  یه یارویی هست که حرامش میکنه!

عجب رسمیه،


عجب رسمیه، رسم زمونه،
خونه‌ مون عیدا، پر از مهمونه،
می‌ رن مهمونا، از اونا فقط،
آشغال میوه، به جا می‌مونه!
کجاست اون کیوی؟
چی شد نارنگی؟
کجا رفت اون موز؟
خدا می‌ دونه...!!!

عید

بس که بد می گذرد زندگی اهل جهان
مردم از عمر چو سالی گذرد عید کنند !

مصاحبه با مدیر عاملان شرکتهای ایران خودرو و بنز:

مصاحبه با مدیر عاملان شرکتهای ایران خودرو و بنز:
گزارشگر: شما چگونه متوجه میشوید که ماشین تولیدی شما در مقابل هوا غیر قابل نفوذ است.
بنز: ما یک گربه رو شب تا صبح داخل ماشین قرار میدهیم اگر گربه صبح مرده بود هوا داخل ماشین نمیشود اگر زنده بود روزنه ای وجود دارد که آن را رفع میکنیم.
ایران خودرو: ما یک گربه رو شب تا صبح داخل ماشین قرار میدهیم اگر صبح گربه داخل ماشین بود روزنه ندارد اگه گربه داخل ماشین نبود یه روزنه کوچکی وجود دارد که گربه از اونجا در رفته که اونم زیاد مهم نیست!!!

بوق

ﺩﺭﻭﯾﺸﯽ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ : ﺁﯾﺎ ﻣﻠﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻮﻕ ﻫﺴﺘﻨﺪ؟ !!!
ﺩﺭﻭﯾﺶ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺍﻝ ﻧﺎﺑﺠﺎ ﺑﺴﯽ ﺑﺮ ﺁﺷﻔﺖ !
ﺩﺳﺘﺎﺭ ﻭ ﻋﺒﺎ ﻭ ﮐﺸﮑﻮﻝ ﻭ ﺗﺒﺮﺯﯾﻦ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﭘﺎﯼ ﺑﺮ
ﺯﻣﻴﻦ ﮐﻮﻓﺖ ﮐﻪ:
ﺣﺎﺷﺎ ﻭ ﮐﻼ !!!
ﺍﯾﻦ ﺗﻬﻤﺘﯽ ﺳﺖ ﺑﺲ ﻧﺎﺭﻭﺍ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻠﺖ !!!
ﺯﯾﺮﺍ ﺑﻮﻕ ﺭﺍ ﺍﮔﺮ ﻓﺸﺎﺭ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻫﻤﯽ ﺁﯾﺪ، ﻻﺟﺮﻡ ﺻﺪﺍﯾﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ
ﺑﺮﺧﯿﺰﺩ !
ﺍﺯ ﻣﻠﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺻﻼ ﻭ ﺍﺑﺪﺍ ..

عادت

آیا تا به حال به اجبار به دستشویی عمومی رفته اید که بوی بد بدهد بطوری که حالت خفه شدن به شما دست بدهد؟
دقت کرده اید که بعد از 5 دقیقه، دیگر به آن شدت بوی بد را احساس نمی کنید ؟!
و اگر تصادفا یک ساعت آنجا گیر بیفتید ممکن است بگویید: انگار اصلأ بوی بدی نمی آید!

قانونی در این جا داریم که صادق است:

"ما به محیط مان عادت می کنیم"


اگر با آدم های بدبخت نشست و برخاست کنید، کم کم به بدبختی عادت می کنید و فکر می کنید که این طبیعی است!


اگر با آدم های غرغرو همنشین باشید، عیب جو می شوید و آن را طبیعی می دانید!


اگر دوست شما دروغ بگوید، ابتدا از دستش ناراحت می شوید ولی در نهایت شما هم عادت می کنید به دیگران دروغ بگوییدو اگر مدت طولانی با چنین دوستانی باشید، به خودتان هم دروغ خواهید گفت!


اگر با آدم های خوشحال و پر انگیزه دمخور شوید ، شما هم خوشحال می شوید و این امر برایتان کاملا طبیعی است!

تصمیم بگیر به مجموعه افراد مثبت ملحق شوی
وگرنه افراد منفی شما را پایین می کشند و اصلا متوجه چنین اتفاقی هم نمی شوی!

به ایران خوش آمدید

یه جوان پس از سال ها دورى از وطن به وطنش بازگشت... از هواپیما که پیاده شد، ساکشو زمین گذاشت و سجده کرد و خاک وطنش را بوسید... سرشو که بلند کرد دید ساکش نیست...



به ایران خوش آمدید

استقامت

به مردی میگن وقتی خانمت خونه نیست چکار میکنی میگه استراحت میکنم میگه وقتی خونه هست چکار میکنی ...استقامت...

بابا

یک تحویلداربانک میگفت
 ﭘﺴﺮ ﺑﭽﻪ ﺍﯼ ﯾﻪ ﻗﺒﺾ ﺍﻭرد تا ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ کنه .
 ﮔﻔﺘﻢ: ﻭقت ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺳﺎﯾﺖ ﻫﺎﺭﻭ ﺑﺴﺘﯿﻢ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ﺑﯿﺎﺭ!
 ﮔﻔﺖ: ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﻣﻦ ﭘﺴﺮ ﮐﯿﻢ !
 ﺑﺎﺑﺎﻣﻮ ﺑﯿﺎﺭمم ﻫﻤﯿﻨﻮ ﻣﯿﮕﯽ؟ !
 ﮔﻔﺘﻢ:فرقی نمیکنه ! ﺳﺎﯾﺘﻮ ﺑﺴﺘﯿﻢ ﭘﺴﺮ ﺟﺎﻥ !
 رفت، ﺑﺎ ﯾﻪ ﻣﺮﺩﯼ ﺍﻭﻣﺪ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﯼ کهنه ﻭ ﭼﻬﺮﻩ ﺭﻧج دیدﻩ ای داشت،
 ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺑﺎﺑﺎﺷﻪ ...
 ﺑﻠﻨﺪﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺗﺤﻮیلش ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻗﺒﺾ ﻭ ﭘﻮﻟﺸﻮ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﮔﻔﺘﻢ :
 ﭼﺸﻢ ﺗﻪ ﻗﺒﻀﻮ ﻣﻬﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﻬﺶ ..
 ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﺗﻪ ﮐﺸﻮ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﮐﻨﻢ ...
 ﭘﺴﺮﻩ ﮔﻔﺖ ﺩﯾﺪﯼ ﺑﺎﺑﺎﻣﻮ ﺑﯿﺎﺭﻡ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﻧﻪ ﺑﮕﯽ ﺑﻬﺶ !
 ﺑﻌﺪﺵ ﺧﻨﺪﯾﺪ ...
 ﺑﺎﺑﺎﺵ ﺑﻪ ﭘﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ ﺑﺮﻭ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﺭ ﻣﻦ ﻣﯿﺎﻡ
 ﺍﻭﻣﺪ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻢ ﮔﻔﺖ ﻣﻤﻨﻮﻧﻢ ﺍﺯﺕ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺟﻠﻮﯼ ﺑﭽﻢ ﺑﺰﺭﮔﻢ ﮐﺮﺩﯼ !

 ﺍﺯ ﺩﯾﺪﮔﺎﻩ ﺑﭽﻪ ﭘﺪﺭ ﺗﻨﻬﺎ ﺗﺮﯾﻦ ﻓﺮﺩﯾﻪ ﮐﻪ ﺣﻼﻝ ﻣﺸﮑﻼﺗﻪ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺗﺮﯾﻦ ﻓﺮﺩ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﻮ ﺩﻧﯿﺎﺳﺖ
 
 ﭘــﺪﺭ است که ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﺟﺎﻳﻲ ﻧﺪﺍﺭد ﻭ ﻫﻴﭻ ﭼﻴﺰ ﺯﻳﺮ ﭘﺎﻳش ﻧﻴﺴﺖ ....
 ﺑﻲ ﻣِﻨَﺖ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻏﺮﻳﺒﮕﻲ ﻫﺎﻳش ﻣﻲ ﮔﺬﺭد ﺗﺎ ﭘﺪﺭ ﺑﺎﺷد ...
 ﻭ ﭘﺸﺖ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﻳش ﻓﻘﻂ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﻲ ﮐﻨد...

خدایا بالاتر از بهشتت چه داری برای زیر پای پدرم میخواهم....

حج

دل خوش از انیم که حج میرویم غافل از انیم که کج میرویم کعبه به دیدار خدا میرویم او که همین جاست کجا میرویم صبح همه صبح در پی مکرو فریب شب همه شب گریه وامن یجب

وطن

ﺍﻱ ﻭﻃﻦ ﺍﻱ ﻣﺎﺩﺭ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺳﺎﺯ
ﺍﻱ ﻣﺮﺍ ﺑﺮ ﺧﺎﮎ ﺗﻮ ﺭﻭﻱ ﻧﻴﺎﺯ
ﺍﻱ ﮐﻮﻳﺮ ﺗﻮ ﺑﻬﺸﺖ ﺟﺎﻥ ﻣﻦ
ﻋﺸﻖ ﺟﺎﻭﻳﺪﺍﻥ ﻣﻦ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻣﻦ
ﺍﻱ ﺯ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻲ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺭﻳﺸﻪ ﺍﻡ
ﻧﻴﺴﺖ ﺟﺰ ﺍﻧﺪﻳﺸﻪ ﺍﺕ ﺍﻧﺪﻳﺸﻪ ﺍﻡ
ﺁﺭﺷﻲ ﺩﺍﺭﻱ ﺑﻪ ﺗﻴﺮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ
ﺩﺳﺖ ﺑﻬﺮﺍﻣﻲ ﺑﻪ ﺷﻴﺮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ
ﮐﺎﻭﻩ ﺁﻫﻨﮕﺮﻱ ﺿﺤﺎﮎ ﮐﺶ
ﭘﺘﮏ ﺩﺷﻤﻦ ﺍﻓﮑﻨﻲ ﻧﺎﭘﺎﮎ ﮐﺶ
ﺭﺧﺸﻲ ﻭ ﺭﺳﺘﻢ ﺑﺮ ﺍﻭ ﭘﺎ ﺩﺭ ﺭﮐﺎﺏ
ﺗﺎ ﻧﺒﻴﻨﺪ ﺩﺷﻤﻨﺖ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ
ﻣﺮﺯﺩﺍﺭﺍﻥ ﺩﻟﻴﺮﺕ ﺟﺎﻥ ﺑﻪ ﮐﻒ
ﺳﺮﻓﺮﺍﺯﻥ ﺳﭙﺎﻫﺖ ﺻﻒ ﺑﻪ ﺻﻒ
ﺧﻮﻥ ﺑﻪ ﺩﻝ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺩﺷﺖ ﻭﻧﻬﺮ ﺭﺍ
ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻧﺪ ﺧﺮﻣﺸﻬﺮ ﺭﺍ
ﺍﻱ ﻭﻃﻦ ﺍﻱ ﻣﺎﺩﺭ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻣﻦ
ﻣﺎﺩﺭ ﺍﺟﺪﺍﺩ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﻣﻦ
ﺧﺎﻧﻪ ﻣﻦ ﺑﺎﻧﻪ ﻣﻦ ﺗﻮﺱ ﻣﻦ
ﻫﺮ ﻭﺟﺐ ﺍﺯ ﺧﺎﮎ ﺗﻮ ﻧﺎﻣﻮﺱ ﻣﻦ
ﺍﻱ ﺩﺭﻳﻎ ﺍﺯ ﺗﻮ ﮐﻪ ﻭﻳﺮﺍﻥ ﺑﻴﻨﻤﺖ
ﺑﻴﺸﻪ ﺭﺍ ﺧﺎﻟﻲ ﺯ ﺷﻴﺮﺍﻥ ﺑﻴﻨﻤﺖ
ﺧﺎﮎ ﺗﻮ ﮔﺮ ﻧﻴﺴﺖ ﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﻣﺒﺎﺩ
ﺯﻧﺪﻩ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﻡ ﻭ ﺑﺮ ﻳﮏ ﺗﻦ ﻣﺒﺎﺩ
ﻭﻃﻦ ﻳﻌﻨﻲ ﻫﻤﻪ ﺁﺏ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺧﺎﮎ
ﻭﻃﻦ ﻳﻌﻨﻲ ﻫﻤﻪ ﻋﺸﻖ ﻭ ﻫﻤﻪ ﭘﺎﮎ
ﺑﻪ ﮔﺎﻩ ﺷﻴﺮ ﺧﻮﺍﺭﻱ ﮔﺎﻫﻮﺍﺭﻩ
ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ﺩﺭﺩ ﭘﻴﺮﻱ ﻋﻴﻦ ﭼﺎﺭﻩ
ﻭﻃﻦ ﻳﻌﻨﻲ ﭘﺪﺭ ﻣﺎﺩﺭ ﻧﻴﺎﮐﺎﻥ
ﺑﻪ ﺧﻮﻥ ﻭ ﺧﺎﮎ ﺑﺴﺘﻦ ﻋﻬﺪ ﻭ ﭘﻴﻤﺎﻥ
ﻭﻃﻦ ﻳﻌﻨﻲ ﻫﻮﻳﺖ ﺍﺻﻞ ﺭﻳﺸﻪ
ﺳﺮ ﺁﻏﺎﺯ ﻭ ﺳﺮ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻭ ﻫﻤﻴﺸﻪ
ﺳﺘﻴﻎ ﻭ ﺻﺨﺮﻩ ﻭ ﺩﺭﻳﺎ ﻭ ﻫﺎﻣﻮﻥ
ﺍﺭﺱ ﺯﺍﻳﻨﺪﻩ ﺭﻭﺩ ﺍﺭﻭﻧﺪ ﮐﺎﺭﻭﻥ
ﻭﻃﻦ ﻳﻌﻨﻲ ﺳﺮﺍﻱ ﺗﺮﮎ ﺗﺎ ﭘﺎﺭﺱ
ﻭﻃﻦ ﻳﻌﻨﻲ ﺧﻠﻴﺞ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﻓﺎﺭﺱ
ﻭﻃﻦ ﻳﻌﻨﻲ ﺩﻭ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺟﺎﻥ ﮐﺸﻴﺪﻥ
ﺑﻪ ﺗﻨﮕﺴﺘﺎﻥ ﻭ ﺩﺷﺘﺴﺘﺎﻥ ﺭﺳﻴﺪﻥ
ﺯﻣﻴﻦ ﺷﺴﺘﻦ ﺯ ﺍﺳﺘﺒﺪﺍﺩ ﻭ ﺍﺯ ﮐﻴﻦ
ﺑﻪ ﺧﻮﻥ ﮔﺮﻡ ﺩﺭ ﮔﺮﻣﺎﺑﻪ ﻓﻴﻦ
ﻭﻃﻦ ﻳﻌﻨﻲ ﺍﺫﺍﻥ ﻋﺸﻖ ﮔﻔﺘﻦ
ﻭﻃﻦ ﻳﻌﻨﻲ ﻏﺒﺎﺭ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﺭﻓﺘﻦ
ﻭﻃﻦ ﻳﻌﻨﻲ ﻫﺪﻑ ﻳﻌﻨﻲ ﺷﻬﺎﻣﺖ
ﻭﻃﻦ ﻳﻌﻨﻲ ﺷﺮﻑ ﻳﻌﻨﻲ ﺷﻬﺎﺩﺕ
ﻭﻃﻦ ﻳﻌﻨﻲ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺣﺎﻝ ﻓﺮﺩﺍ
ﺗﻤﺎﻡ ﺳﻬﻢ ﻳﮏ ﻣﻠﺖ ﺯ ﺩﻧﻴﺎ
ﻭﻃﻦ ﻳﻌﻨﻲ ﭼﻪ ﺁﺑﺎﺩ ﻭ ﭼﻪ ﻭﻳﺮﺍﻥ
ﻭﻃﻦ ﻳﻌﻨﻲ ﻫﻤﻴﻦ ﺟﺎ ﻳﻌﻨﻲ ﺍﻳﺮﺍﻥ
ﻭﻃﻦ ﻳﻌﻨﻲ ﺭﻫﺎﻳﻲ ﺯ ﺁﺗﺶ ﻭ ﺧﻮﻥ
ﺧﺮﻭﺵ ﮐﺎﻭﻩ ﻭ ﺧﺸﻢ ﻓﺮﻳﺪﻭﻥ
ﻭﻃﻦ ﻳﻌﻨﻲ ﺯﺑﺎﻥ ﺣﺎﻝ ﺳﻴﻤﺮﻍ
ﺣﺪﻳﺚ ﺟﺎﻥ ﺯﺍﻝ ﻭ ﺑﺎﻝ ﺳﻴﻤﺮﻍ
ﺳﭙﺎﻩ ﺟﺎﻥ ﺑﻪ ﺧﻮﺯﺳﺘﺎﻥ ﮐﺸﻴﺪﻥ
ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﻥ ﺍﺭﺯﺍﻥ ﺧﺮﻳﺪﻥ
ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﻥ ﺑﻪ ﺧﻮﻧﻴﻦ ﺷﻬﺮ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ
ﻣﻬﺎﺟﻢ ﺭﺍ ﺯ ﺧﺮﻣﺸﻬﺮ ﺭﺍﻧﺪﻥ
ﻭﻃﻦ ﻳﻌﻨﻲ ﺍﺫﺍﻥ ﻋﺸﻖ ﮔﻔﺘﻦ
ﻭﻃﻦ ﻳﻌﻨﻲ ﻏﺒﺎﺭ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﺭﻓﺘﻦ
ﻭﻃﻦ ﻳﻌﻨﻲ ﻫﺪﻑ ﻳﻌﻨﻲ ﺷﻬﺎﻣﺖ
ﻭﻃﻦ ﻳﻌﻨﻲ ﺷﺮﻑ ﻳﻌﻨﻲ ﺷﻬﺎﺩﺕ
ﻭﻃﻦ ﻳﻌﻨﻲ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺣﺎﻝ ﻓﺮﺩﺍ
ﺗﻤﺎﻡ ﺳﻬﻢ ﻳﮏ ﻣﻠﺖ ﺯ ﺩﻧﻴﺎ
ﻭﻃﻦ ﻳﻌﻨﻲ ﭼﻪ ﺁﺑﺎﺩ ﻭ ﭼﻪ ﻭﻳﺮﺍﻥ
ﻭﻃﻦ ﻳﻌﻨﻲ ﻫﻤﻴﻦ ﺟﺎ ﻳﻌﻨﻲ ﺍﻳﺮﺍن

پیشکش به ایران یاران

رفته خونه شما

ًمرده به داداشش میگه خدا بهت صبر بده برادر،میپرسه مگه چی شده!میگه واسه زنم یه لباس خریدم ۷۰۰ هزار تومن،برادره میگه اونوقت چرا خدا به من صبر بده! میگه لباساشو پوشیده رفته خونه شما....

انستیتو زیبایی

آیا از موهای زائد خود رنج می برید!؟؟
چراتیغ؟
چرا لیزر؟







با مراجعه به بازار، و نگاهی به قیمتها ،
 همه موهای بدنتان میریزد...



انستیتو زیبایی حسن روحانی

همسایه داری

چو کم نور است چشمی
بار عینک میکشد بینی
زبینی باید اموزی ره همسایه داری را؛

قعر دریا گوهر است

دود اگر بالا نشیند کسر شان شعله نیست
 جای چشم ابرو نگیرد گر چو او بالاتر است
 اهن و فولاد هردو ازیک کوره ایند برون
ان یکی شمشیر گردد ان یکی نعل خر است
شصد وشاهد هردو دعوی بزرگی میکنن
 پس چرا انگشت کوچک لایق انگشتریست
گر بدیدی ناکسان بالا نشینند
صبر کن روی دریا کف نشیند قعر دریا گوهر است

چند جمله

گذشته ات را ببخش. .چرا که ان نیز همچون کفشهای کودکی ات کوچک شده واجازه برداشتن گامهای بلند را به تو نمیدهد
روزگار ایینه را محتاج خاکستر کند
نقش کردم رخ زیبای تو در خانه دل خانه ویران شدو ان نقش به دیوار بماند

خردمند

کسی که از خردمندی خود بسیار آسوده دل باشد، خردمند نیست. باید به یاد داشت که شاید نیرومندترین افراد، ناتوان شوند و خردمندترین افراد کار نادرستی انجام دهند.((ماهاتما گاندی))

وعده

پادشاهی در زمستان به نگهبان گفت:
سردت نیست؟ گفت: عادت دارم
گفت: میگویم برات لباس گرم بیاورند
.
.
.
و فراموش کرد

 صبح جنازه نگهبان را دیدند که روی دیوار نوشته بود: به سرما عادت داشتم اما وعده لباس گرمت مرا از پای در آورد ...!

مواظب وعدهایمان باشیم

هفت سین

بالاخره یه نوروز جدید تو راهه و هرکی تو فکر هفت سین خودشه...

بعضیا هفت سینشون سنجد ، سماق ، سرکه ، سیب ، سبزه ، سوسن ه...

بعضى هفت سینشون "سکه "و "سانتافه "و "سفر خارج "و "سونا "و "سگ جیبی" و "ساختمون آنچنانی" و "سرمایه ها"شونه...

بعضی هفت سینشون "ساختمون نصفه کاره" و "سقفایی که چکه می کنه" و "سکه های پول خورد واسه خرید نون" و "سیاهی دود هیزم" و "سرمای تنشون" و "سیلی سرخ صورتشون"ه...
بعضى "سرمست" دنیان و بعضی "سرسام "می گیرن از اینهمه "سردرگمی" هاش...
بعضی ها رو میشناسم که هفت "سین" زندگیشون رو با "صاد " می چینن: صفا ، صداقت ،صمیمیت و صبر ، صباحت ، صلابت و صواب و.....

ایشاله هفت سینتان هفت صین باشد...

قدیسانی که همه جا حضور دارند.

چیزی که سبب شده است زنده بودن را تقریبا باارزش بدانم و بگویم زندگی تقریبا به زیستنش می ارزد،
بعد از موسیقی،
دیدار با قدیسان است،
قدیسانی که همه جا حضور دارند.

مقصودم از قدیسان مردمانی است که در جامعه ای که به شکل تکان دهنده ای بی آبروست
آبرومندانه رفتار می کنند.

 

پول 2

از مدیر بانک مرکزی سوال کردن :
چرا کارت زودتر از وجه نقد از دستگاه عابر بانک بیرون میاد؟

جواب داد:
چون این ملت تا پول میبینن همه چی یادشون میره.
خداییش اینو دیگه راست گفته

جهنم ایرانی ها

پت و مت رو میبرن جهنم
وسط راه بهشون میگن بهتون یه آوانس میدیم
میگن چیه ؟
میگن اینجا 2 نوع جهنم داریم، یکی جهنم ایرانی ها، یکی جهنم خارجی ها
میپرسن فرقش چیه ؟
میگن تو جهنم خارجی ها هفته ای یه بار قیـر داغ میریزن تو دهنتون، اما تو جهنم ایرانی ها هر روز!
خلاصه پت میگه من میرم تو جهنم خارجیا و مت هم میاد تو جهنم ایرانیا ...
یه چند ماهه بعد پت میبینه خیلی ناجوره اینجا! میگه بیچاره مت که هر روز قیر میخوره
خلاص میره میبینه مت با رفیقاش نشستن دارن حال میکنن و خبری هم از قیر داغ نیست، پت میگه جریان چیه ؟
میگن بابا اینجا جهنم ایرانی هاست، یه روز قیر نیست، یه روز قیر هست، قیف نیست، یه روز دو تاش هست، یارو نمیاد سر کار، یه روز هم که همه چی جوره، بخشنامه میاد نریزین

راست و دروغ

میشود یک دروغ ساده گفت و ۱۰ نفر برای شما دست بزنند.
میشود یک حقیقت تلخ را گفت و ۸ نفر به شما تهمت بزنند ولی دو نفر به فکر فرو بروند!

ﺟﻮﺍﺏ ﮐﺪﻭﻡ ﮐﺎﺭ

ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﻤﯽ ﺩﻭﻧﻢ ﺟﻮﺍﺏ ﮐﺪﻭﻡ ﮐﺎﺭ
ﺧﻮﺑﻢ ﺭﻭ ﮔﺮﻓﺘﻢ !!!........
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺭﻓﺘﻢ ﻧﯿﻢ ﮐﯿﻠﻮ ﺗﺨﻤﻪ ﺧﺮﯾﺪﻡ ﯾﻪ ﺩﻭﻧﻪ
ﭘﺴﺘﻪ ﺗﻮﺵ ﺑﻮﺩ ....
ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ..